بعد از هر مرگ

|      تو دنیای امروز آرامش شده صنعت. از قرص و مواد بگیر تا موسیقی همه زیر نظر بنگاه اقتصاد و سیاست.

۰ ۱

در محدوده نمایش

|      آدما همیشه به فکر نمایش خودشون هستند. ممکنه این نمایش از روی شخصیت و یا پول و یا ظاهرشون باشه. گاهی وقتها به ظاهر این نمایش کاربرد خوبی داره مثل دانشمندی که داره زور میزنه فلان موضوع رو به اسم خودش اثبات کنه و اگر هم این کار رو بکنه میره برای موضوع بعد نتیجه هم میشه پیشرفت علمی و گاهی این نمایش نابود کننده میشه مثل رقابت سر زیبایی که البته ته نداره و دور یک دایره بی نهایت عمرشون میسوزه. سوال اینجاست ما دنبال نمایش چی هستیم؟آیا این نمایش ارزشش رو داره؟

۰ ۲

درجایی که نباید

|     تابستان فصل بی رحمیه. بر خلاف تقویم شمسی از اواخر فروردین شروع و اواسط شهریور ماه تموم میشه. استرس بالایی داره. یک استرس نهفته شاید بخاطر فصل امتحانات نهایی بوده که تو ذهن هم انقدر استرسش عمیقه. خاطراتش ترسناکه و اضطراب آور، هر سال دوباره اواخر فروردین تکرار میشه. حداقل برای من که اینجوریه. مشکل اصلی اینجاست نمیشه فهمید دقیقا این اضطراب کجای ناخودآگاه منه که درمانش کرد. فقط میشه از روش عبور کرد مثل تانک از روی اتوبوس یا مگس از روی ...

۰ ۲

یک عقب نشینی منطقی

|      قبل از هر چیز باورم نمیشه بعد از ده سال از پست وبلاگ ها خفه شدند هنوز وبلاگ نویسی نفس میکشه و عده ای مینویسند خارج از شبکه های اجتماعی و بیشتر برای دل خودشون. از سال هشتاد و شیش تا الان میشه شونزده سال که مینویسم. خنده داره شاید اگر اون سال از من می‌پرسیدن شونزده سال دیگه کجایی میگفتم باور نمیکنم زنده باشم. اما هستم.
|      شاید بهترین اتفاق پارسال برای من این بود که مرگ رو قبول کردم. دیر یا زود فقط کارهایی که قبل از مرگم باید انجام بدم برام مهم شدن.
خوشبختانه پارسال از دایره امن خودم بیرون اومد هر چند به اختیار خودم نبود اما خطر کردم نتیجه‌ی خوبی هم داد امسال حتما این روند رو ادامه میدم.
|      ناگفته نباشه پارسال به جد یکی از سخترین سالهای عمرم بود و امسال علارغم سختی حس میکنم که فولاد داغ دیده شدم و برام راحت شده. احتمالا این حس سال های بعد بهتر هم میشه. البته به گفته با تجربه ها قبل از ازدواج توی سراشیبی نیفتادم و بعدش سر میخورم.
|     سالی که گذشت هر چند این تحولات در درون من رخ داده اما بیرون وضع خوبی نداره. زندگی هایی که متلاشی شدن و خانواده هایی که با هزار جور رنج و سختی و کار سخت نمیتونن نون شبشون رو جور کنن. درد، دررد،درد و از همه بدتر تبعیض که نمیشه تحمل کرد.

۰ ۱

سختی اوج گرفتن

|     کم کم به این نتیجه میرسم که آدم از اتفاقای خوب لذت نمیبره. از فکر کردن قبل از رسیدن به اتفاقای خوب لذت میبره. جمعه یه اتفاق خوبه اما نمیشه ازش لذت برد چون فرداش باید بری سر کار اما پنجشنبه اگه سر کار باشی حسابی لذت میبری چون میدونی بعدش تعطیلی و استراحت داری. مغز آدم آینده بینه. استرس از یه امتحان خاص رو بیاد بیاریم که سعی میکنید بهش فکر نکنید تا استرس نداشته لاشید اما دست از سرتون بر نمیداره چون مطمئن هستین قراره اتفاق بیوفته و فراری ازش نیست و این فقط به دلیل داره و اونم اینه که ذهن آینده رو میبینده و از آینده لذت رنج یا استرس یا هر چیز دیگه ای رو منتقل میکنه.واسه همینه که اسفند بهتر از فروردینه. چون فروردین یه اتفاق خوب با کلی تعطیلیه ولی اسفند فقط قبل از یه اتفاق خوبه اما تمام حس های خوب رو داره. مشکل ابنجاست که راحت نمیشه برای آینده به صورت خودساز اتفاق خوب بسازید. باید کلی تلاش کنید کلی وقت بذارید کلی رنج بکشید و... مثل پرنده ای شدم که عاشق شیرجه زدن از ارتفاع زیاده ولی باید سختی بال زدن و جون کندن تا رسیدن به اوج رو به جون بخره اما حال نداره.

|      با این آهنگ Chris Maragoth feat. Nadine Hope - Tales of a Girl

۰ ۲

وابستگی خون

|      عمیقا معتقدم حسی که انتقال خون درون آدما میذاره بیشتر از هر حس دیگه‌ای قدرت منده. نژاد پرستی هم نیست برای مثال زن و شوهری که هرچقدر به هم نزدیک شدن و باهم صمیمی هستن به دلیل کودکی متفاوت و بزرگ شدن متفاوت علاقه و دغدغه‌ متفاوتی دارن و از اون بدتر در شرایط یکسان حس متفاوتی تجربه میکنن چون زیست متفاوت داشتن. این تفاوت بین مادر و بچه نیست چون فضایی که بزرگ میشن با سختی و استرس یکسانه بنابر این نتیجه‌ی شبیه به هم داره. برای من درک خونی بسیار قوی تر از داستان ها، فیلم ها و من فرار کردم برم خونه بابام و فامیل ما اینجورین تعریف میشه. خون من تو رگهای تو یعنی تو میفهمی من چی کشیدم اما اونی که از خون ما نیست فکر میکنه من چی کشیدم. بین این دو فاصله از هیچه تا همه چی.

۰ ۲

کره چقدر یه من ماست داره

|      بین قیافه دخترهای کره ای هیچ تفاوتی حس نمیکنم. نزدیک به صفر هم نه صفر مطلق. تو فیلم و سریال از روی لباس و حدس متوجه میشم عه این همونه و ... . فلذا اگر کسی تو فیلم کره ای بگه قیافه فلان دختر قشنگه مجبورم بهش اعتماد کنم و قبول کنم که قشنگه حتی اگه در واقعیت قشنگ نباشه. نمیدونم اون ناحیه که برای تشخیص تفاوت قیافه کره ای هاست کجای مغزه ولی میدونم که ندارمش. از دوستان کره‌ای عاجزانه تقاضا دارم از افرادی مثل من کره نگیرن و با راهنمایی غلط و جا انداختن زشت به عنوان زیبا اسباب خنده خودشون رو فراهم نکنن.

۱ ۲

به روشنی سیاهی

|      قبل از متن پ. ن۱ : متن زیر رو با این آهنگ بخونید.
|      بعد از آبان نودهشت رفیقی داشتم که قصد مهاجرت داشت به شوخی بهش گفتم نمیمونی، حالا با این اتفاقات شاید حکومت عوض شد وضع تو این سیستم آشغال بهتر شد. حرفی زد که تمام تنم آتیش گرفت. گفت من بخاطر حکومت دارم فرار نمیکنم بخاطر مردم اینجا دارم فرار میکنم.
|      یادمه شدید باهاش مخالفت کردم. گفتم این مردمی که میگی تو یه سیستم درست میشن بالاترین رتبه های سازمان های دنیا میشن بهترین کارمندای اپل و گوگل و مایکروسافت میشن کاری ترین مردم دنیا. این مردمی که میگی واسه این خاک جون دادن میدونی چندتا خانواده بی بچه شدن که این کشور بمونه. کارنامه این مردم از هر نظر سفیده. معلومه بهترین مردم رو تو بدترین سیستم بذاری چی ازش در میاد. گفت چند سال از دانشگاه بیا بیرون با مردم زندگی کن میفهمی چی میگم.
|      بعد از دو سال زندگی و کار بین این مردم. هر روز یه قدم از موضع خودم عقب نشینی کردم. با این روند تا چندسال آینده باید از این مردم و فرهنگ دل بکنم.

|      پ.ن ۲ : در بمباران اطلاعات و خبری این روز ها حتی یک خبر هم باعث تعجبم نشد. به عادت نکردن عادت کردم.

۲ ۲

مرگ مهارنشدنی

|     امروز ماهی قرمز بخش ما مرد. تیم سی پی ار نتونست زندش کنه. امید آدمایی که خیالشون راحت بود یکی هست زنده نگهشون داره یه پله کم تر شد.

۰ ۲

واپسین ساعات

|      سال دو صفرهم تموم شد و رفت. بدون شک سخترین سال عمرم تا این لحظه یا حتی پایان عمر، با هزاران تجربه متفاوت. بعدها از این سال به نیکی یاد میکنم چرا که مسیر زندگی من رو به کلی عوض کرد. وقت نوشتن بسیار کم بود و هنوز هم همین طوره. سعی میکنم تو سال بعدهم اگر عمری بود این جارو زنده نگه دارم. عیدتونم مبارک.

۰ ۵