(شات بینظیر جزیره حس عجیب سرما و تنهایی)

هر چند سینمای انگلیس فیلم های قدرتمندی به خود دیده اما بی بی سی تجربه ی خوبی در ساخت و تولید انواع داستان ندارد دستکم هنوز این طور نیست.

اما ریویو  :

بیشتر از این که به سریال یا چیزی شبیه آن بماند به یک سینمایی چند قسمتی شبیه است شاید بخاطر طولانی بودن هر قسمت یا شاید به خاطر حس و حال حاکم بر آن بگذریم.

اول از هرچیز کارگردان ضعف خود را در نشان دادن ترس و دلهوره مشخص می کند ضعفی که بیشتر از حوزه ی تکنیکال می آید ونه فیلم نامه اقتباسی آن

اگر رمان ده بچه زنگی را خوانده باشید (من نخواندم اما دیگر اثار آگاتا کریستی را خواندم) متوجه تنش زایی فراوان داستان های آگاتا کریستی می شوید چیزی که بیشتر از المان های دیگر روی موفقعیت رمان هایش تاثیر گذار بوده و هست. اما این موضوع داخل فیلم رعایت نشده در واقع کارگردان ابزار و سواد لازم برای این کار را ندارد.

شمارو دعوت میکنم به شنیدن کیک اثر Frank Sinatra واز آلبوم Frank Sinatra

دریافت

یه عزیزی می‌گفت برای انجام دادن هرکاری می‌تونید هزارتا بهانه یا هزارتا دلیل بیارید. ولی مهم اینه که دلتون با اون کار هست یا نه اگه باشه یه جوری با دلایل مختلف انجامش میدید حالا فرقی نمی‌کنه سحته یا آسون و اگه نباشه یه جوری با بهانه های مختلف پشت گوش می‌ندازیدش و دورش میزنین.

از خودم شروع می‌کنم وقتی می‌خوام درس بخونم چون دلم باهاش نیست شروع می‌کنم به بهانه آوردن که درس خوندن فایده نداره با درس خوندن به جایی نمیرسی حالا درس می‌خونی که چی؟ (البته جواب این سوالو از دبستان تا الان که دانشجو هستم پیدا نکردم.) آخرشم یه جوری خودمو گول میزنم که انگار خوندم ولی بابهانه های الکی اصل درس نمی خونم 

حالا اگه مثلا بخوام خونه بمونمو سر یه پروژه که هزار نفر نمی تونن تو یه روز تموم کنن کار کنم هزارتا دلیل مختلف میارم که با پدر مادرم بیرون نرم تا بتونم بعد از 12 ساعت  یکجا نشینی و شب زنده داری تمومش کنم. شدیدا این جمله که باعشق کارای سنگینم میشه انجام دادو قبول دارم چون اگه کاریو دوست داشته باشی یه دلایلی برای انجام شدنش میاری که خوتم شاخ در میاری و برعکس . همین با عشق کار کنید