آسون نیست

تا حالت بد میشه مردم میگن خدا بد نده چی شده. یکی میگفت خدا هیچ وقت بد نمیده برای آدم این جمله به کل اشتباست اما من میگم بعضی وقتا خدا از عمد بد میده بد میده تا بنده هاشو بهتر بشناسه.
چند وقت پیش پدرم آخر شبی مریض شد دو نفری رفتیم یه مطب شبانه روزی.
القصه من دکتر دوتا آمپول داد و من رفتم داروخونه پایین مطب تا بگیرمشون داروخونه به شکل وحشتناکی شلوغ بود یاد یه سکانس از فیلم بد ساعت 5 عصر افتادم.

بعد از 7 یا 8 دقیقه نسخه رو دادم و منتظر موندم بلافاصله یکی اومد گفت زنم خونریزی داره این نسخه رو اورژانسی بدین من برم دیدم مسئول نسخه ها که از قضا پسر جوانی هم بود داد زد نسخه اورژانسی، هشت نفر از پرسنل داروخونه یک صدا و یک دل برای جمع کردن دارو های اون فرد داخل بسکت بسیج شدن.
ادامه میدم یه خانوم اومد گفت آقا فلان دارو رو داری مسئول همزمان که در حال جمع کردن داروی اون آقاهه که زنش خونریزی داشت بود جواب داد این نه ولی الان که این دارو پیدا نمیشه نسختون اگه... اگه رو که گفت یه دست از شیشه رد شد یه نفر دیگه گفت آقا من اینو صندوق حساب کردم بیا این دارو های منو بده ... بده رو که گفت یکی دیگه گفت جنتا... جنتارو که گفت از اون پشت صدا زد آقا این ال دی ما چی شد ... اینو که شنیدم نتونستم جلوی خندمو بگیر هرچند تو اون جمع هیچ کس توجه نمیکرد من دارم میخندم ولی زشت بود نه به خاطر این که ال دی چیه یا اونی که گفت این ال دی ما چی شد چه صدای کلفتی داشت فقط به خاطر این که این همه صدا با هم چقدر دیوانه کنندست.
خلاصه کلی طول کشید که بگیرم داروهارو ولی یه چیزی فهمیدم اونقدر که خیال میکردم کار تو داروخونه آسونه ،آسون نیست. پدر هم حالش الان بهتره.
reza sf ۳ ۵
یه بنده خدا
فیلم بد 5 عصر؟

بله

هادی مشایخی
الحمدلله که پدرتون حالش بهتره
از نظر من هر کاری سختی های خودشا داره
فقط نوع سختی ها با هم فرق میکنه

ممنون

همیطوره

یه بنده خدا
چی بگم والا!

!

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.