نامه شماره پنج

|      سلام. کسی که داری اینو میخونی و هنوز به کره زمین نیومدی. کلید واژه این کره سرعته. سریعتر رشد کن سریعتر درس بخون تا سریعتر بری سر کار و سریع تر ازدواج کنی و سریعتر بمیری. هیچ چیزی این وسط نیست فقط یه غلطکه که باید روش دوید و هیچ آدمی بعد مرگش خوشحال نیست. یا بهتر بگم اصلا وجود نداره که خوشحال یا ناراحت باشه باشه.

۳ ۱

برای پیر شدن وقت هست

عنوان از ساموئل بکت کبیر (برای کوتاه نویسی چون من شاید این نوشته طویل باشد ولی تقاص نبودن هایم میشود)

نوشتن سخت است ننوشتن سخت تر. روزی به این فکر میکنم که اوایل دهه بیستم چگونه گذشت چه شد که از یک جوان بیست ساله به یک جوان میان سال و بعد به پیری رسیدم. جوابم قطعا این است که چاره ای نداشتم مگر میشد زمان را نگه دارم مگر می توانستم کاری جز گذران وقتم داشته باشم قطعا به این هم میرسم که شاید و شاید بهتر از این هم میشد استفاده کرد و شاید یک قدم جلوتر از اینی که هستم باشم. چیزی یاد بگیرم چیزی یاد بدهم و در آخر انسان مفیدتری برای اجتماع باشم ولی چه فایده وقتی برای خودم زندگی نمی کردم. مگر یک انسان در تمام زندگی خود چقدر می تواند دنیارا تکان دهد مگر بزرگتر انسان های بشر در نهایت چقدر توانستنند تکانش دهند که من آن را تکان دهم ادیسون اگر برق را کشف نمی کرد پشتش هزاران نفر به آن می رسیدند بهتر بگویم بود نبود ادیسون حتی یک درصد هم در تغییر جهان نقش نداشت چه برسد به ما تازه اگر جهان ما تغییر کند باقی کیهان و ادامه آن چه می شود بعد و قبل ما این بود و این هسن.

ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود
نی نام زما و نی‌نشان خواهد بود
زین پیش نبودیم و نبد هیچ خلل
زین پس چو نباشیم همان خواهد بود

باز هم به این می رسم که چرا خودم نبودم چرا به دنبال پول رفتم و اصل علایقم را سرکوب کردم حداقل آن زمان چیزی برای جنگیدن داشتم و حال همان هم ندارم. پس در این دایره دوبار بر می گردم سر خانه اول. 

بگذارید از این منظرهم نگاه کنیم گه اگر همه آدمها این طور فکر کنند جهان پس رانشی به عقب دارد و دیگر هچ چیزی سر جایش نیست دیگر همه میخواهند بزرگان فوتبال و پزشکان دهان پر کن شوند و خبری از پرستار و معلم ابتدایی نیست با این جا باز دو گزینه میماند یکی اندیشه چپ هاست که از دم مطرود است و جز به قدرت رسیدن عده ای محدود نتیجه عملی برای بشر ندرد و دیگری که کمی جالب تر است تلاش است آن هم نه در میدان برابر که در دنیایی پر از میانبر و پارتی. ذهنتام به سمت کشورما نرود جهان نابرابر است یک کودک آفریقایی در رقابت با کودک اروپاییست که از بهترین منابع آموزشی و ... برخوردار است صد پله عقب تر است و همان کودک از نظر استقامت دو های طولانی صد پله جلو تر.

در این وانفسا بد به حال کسی که استعدادش از علایقش فرسنگ ها فاصله هست.

 

پ.ن.1: نیمه شعبان مبارک

پ.ن.2: هولدن هم سکوتش را در وبلاگ بسته اش ماه پیش شکست و پستی جالب نوشت که تازه دیدیم.

پ.ن.3: کرونا معنای جدیدی به حیات داده اما کماکان انسان توانایی درکش را ندارد.

۰ ۱

نامه ای به خودم #3

سلام رضا

حسود هرگز نیاسود. هرچند حسادت جزو خصلت های پیش فرض هر آدمی تو دنیاست و مقدمه رقابته اما وقتی از مرزش بگذره پدرتو درمیاره. هر کسی تو این دنیا به اندازه ای تو زمینه های مختلف توانایی داره دلیل نمیشه چون اون فلان کارو به خوبی انجام میده و تو نمی تونی حسادت کند. کاری کن اون بعداز چندسال به توانایی های تو حسادت کنه.

پایان

۱ ۶

نامه ای به خودم #2

سلام رضا

همه دنیا میخوان کاری کنن از آرزوهات دست بکشی.آرزوهاتو فراموش نکن، فراموش نکن برای چی به دنیا اومدی نذار مجبورت کنن اون کاری که میخوان رو انجام بدی گور بابای دنیا

۱ ۶

نامه ای به خودم #1

سلام رضا

میدونم هر کاری کردی آخرش به در بسته خوردی ولی این جمله چرچیل رو فراموش نکن که میگه "موفقیت یعنی حرکت از شکستی به شکست دیگر بدون از دست دادن اشتیاق." به کارات نظم بده و بدون زمان خیلی چیزارو راست و ریس میکنه.

۳ ۴