فرانک

|      اسپیسی هر چقدر بد هر چقدر پست یک چیز بزرگ رو تو میراث بازیگریش بجا گذاشت. بازی کردن اونجوری که بقیه نمیخوان. شاید سال ها بعد کسی از من بپرسه کدوم اثر بهترین بازیشه هفت، خانه پوشالی، مظنونین همیشگی، زیبایی آمریکایی و... ؟ قاطعانه میگم هیچ کدوم. اون ویدئویی سه دقیقه ای با کلی فحشی که تویوتیوب خورد بهترینشه با فاصله زیاد پشت لبخندهایی که ترسیده جای اینکه ترسناک باشه.

پ.ن : موج هوای سرد در حال نزدیک شدنه میگن رشت قراره برف بیاد.

۰ ۳

حلقه بسکتبال

کوچه ما و کوچه های اطراف اون از دیرباز به جای شباهت زیادش به ایران شباهت زیادی به کوچه های ایالات متحده داشت. بسکتبال به جای گل کوچیک مهم ترین شاخصه اون بود البته که دلیل نمیشد داخل کوچه ورزش ملیمونم انجام ندیم ولی خوب. دیروز زمانی که داشتم از وسط محله مون رد می شدم حلقه بسکتبال قدیمی مال 10 سال پیشو دیدیم که حالا به یک تیر برق جدید وصل شده بود. شایدم مدت زیادی اونجا بود و من ندیده بودمش به هر حال چیزی که مهمه اینه که خود خودش بود. پوسیده شده بود اما رنگ زنگ خورده قرمز دور حلقه داد میزد همونم شناختمش از حدود هشتاد متری. روزی چهار بار از این مسیر رد میشدم ولی تازه از دور دیدیمش یاد خاطراتم باهاش افتادم یاد بچگیامون یاد کوچه های دیگه. یاد نفس نفس زدنامون. یاد زندگی هایی که داخل کوچه های خیس بعد از بارون جریان داشت. یاد بازی هایی که بردیم یاد بازی هایی که باختیم. یاد بزرگترا یاد همسایه ها. برای یه لحظه یاد خودم افتادم.

۱ ۴

راحتی زود گذر در پیش

امروز 7 بهمن دوتا امتحان داشتم یکش یه درس فوق العاده مزخرف که البته استادش خوب بود و خودشم میدونست درسش مزخرفه و سر و ته نداره. یکیشم امتحان عمومی که 29 تا سوال داده بود حفظ کنیم و از اونا امتحان بگیره. که اگه میگفت کل کتاب رو بخونید سنگین تر بود. امتحانات به خیر گذشت و حالا 7 روز تعطیلی داریم تا بخش روان.

دو فیلم دیدم و میخوام از این فرصت طلایی 7 روزه نهایت استفاده رو ببرم. یکیش از اری استر بود به اسم میدسامر که من خوشم اومد ولی فکر نمیکنم فیلمی باشه هر کس خوشش بیاد. مخصوصا این که اسم ژانر ترسناک رو یدک میکشه ولی بیشتر فلسفه داره و چیزهای منزجر کننده مثل پاشیدن مغز تا ترس.

⭐⭐⭐ از ⭐⭐⭐⭐

اری استر رو بعد لایت هوس شناختم راستش دو کارگردان دو اثر به هم ربطی ندارن ولی خوب هر دو در عالم سینمای فرمیک پدیده محصوب میشن و تو نقدها تعریف ازشون زیاد بوده.

امتحان اول امروز یکی از بچه ها دیر کرد، هفتاد نفر بعد دادن برگه ها بخاطر اون یه نفر که شهرش دور بود منتظر موندیم تو کلاس تا نیوفته. به نظرم حرکت جالی بود یکی برای همه همه برای یکی معنا گرفت. خودشم خیلی بچه ماهیه.

فردا داریم میریم تهران و من غمم گرفته. این ویروس جدیده هم داره هی خودشو نزدیک میکنه.

۰ ۳

متوجه ام

جمله کوتاه "متوجه ام" برای من یه حکم اساسی داره. یعنی متوجه نیستم و با مدل توضیح دادن تو هرگز متوجه نمیشم پس حرف نزن و بزار همون چیزی که من میدونم رو تو ذهنم نگه دارم نه بیشتر.

۱ ۳

جزوات

به جایی رسیدم که اگه فقط یک روز تلگرام از دسترس شبکه خارج بشه زندگیم امتحاناتم و کار دیگران همه و همه میره رو هوا. دیگه از اعتیاد گذشته این یه جور نیاز لاینفک از زندگی من شده که تمام ابعاد زندگی من رو تحت شعاع قرار داده. انواع و اقسام جزوات، سوالات، منابع و... با چند انگشت در اختیارمون قرار میگیره فکر نمیکنم هیچ دانشجویی در بشر به این سطح از رفاه رسیده باشه که ما رسیدیم.

۱ ۲

کیس های تسکو

امتحان فنی را دو روز پیش دادم جوابش هم دیروز آمد. قبول شدم خدارا شکر حس بعد از شنیدن قبولی اولین شادی جدی زندگی من در سال قدیم (سالی که ده ماه گذشته دیگر قدیم است) بود آن هم درمیان این همه خبرهای ناگوار. شیرینیش طلبتان. آزمون عملی اما مانده احتمالا ماه دیگر برگزار شود استاد امتحان استاد خودمان است و بساط سور و سات براه.

در پیداکردن محل امتحان مشکل داشتیم اما پیدا کردیم. صبح نمونه سوالات را دوره کردیم و محل امتحان را دیدیم. سالن بزرگی بود پر از کامپیوترهای ویندوز 7 که به تازگی پشتیبانیش قطع شده، مانیتور های ال جی و کیس های یک دست سیاه تسکو و البته مراقبان جدی منظره عجیبی بود. به راحتی سوالات نفر جلویی را از روی مانیتورش می توانستم ببینم ولی به داشته های خودم اطمینان بیشتری داشتم و موفق هم شدم.

مردم هم این چند وقته شاکی و همه به هم می پرند. خانمی در تلویزیون اظهار کرده که هرکی با ایدئولوژی من مشکل دارد بگذارد برود و افراد زیادی هم با فحش های خود او را مورد عنایت قرار داده اند و او عذرخواهی کرده. یادم می آید سر کلاس انقلاب مفصل در این رابطه بحث کردیم و متنی هم از حذب رستاخیز شاه نگون بخت نقل قول کردیم که او هم همین نظر مسخره را داشت. هرچه جلوتر می رویم ایمانم بیشتر می شود که مشکل از مردم است نه کشورهای دیگر نه حکومت.

۰ ۱

مرا کز عشق می‌سوزم

مرا کز عشق می‌سوزم ز دوزخ چند ترسانی / کسی از مرگ می‌ترسد که در دل خوف جان دارد

دیروز رکورد بازدید در روز تمام دوران وبلاگ نویسیم زده شد و این موضوع برام خیلی عجیبه. امتحان فنی افتاد بین دو امتحان مهم ترمم. فردا هم قراره کارت ورود به جلسه بگیرم. کمی پادکست ی حساب گوش دادم و بظرم حرفای خوب و به روزی توش میزنن. باقی روز درس درس و درس بود خدا بخیر کند.

۰ ۰

ته نوشت

هیچ وقت به سرنوشت اعتقادی نداشتم معتقدم خدا ته همه چی رو میدونی حتی اگه بی نهایت حالت مختلف داشته باشه اگه هم قراره چیزی رو از قبل مشخص کنه سرو تهش نوشته شده نه فقط سرش. در میون همه خبرهای حیرت انگیز این چند روزه یکی از همه برام شوکه کننده تر بود، مسافری از پرواز جاموند و نگران و عصبانی از ماموران راهنمایی رانندگی که باعث تاخیرش شدن سخت گله کرد و در کمال ناباوری بعد از شنیدن سقوط هواپیما بهت زده رفت ازشون عذرخواهی کرد.

شاید کسی که تو گوش ما چک میزنه شاید کسی که به ظاهر دشمن ماست شاید کسی که از ته دلمون ازش متنفریم و آرزوی مرگش رو داریم یه روزی مارو از مرگ حتمی نجات بده خیلی کم پیش میاد بعدش بفهمیم چه کار بزرگی در حقمون کرده احتمالا نادیده هم از کنارش رد می شیم ولی پیش میاد خدا حقه های زیادی بلده.

۰ ۳

همه جوره

صبح من ساعت 11 شروع شد. فرجه امتحانات مجال خوبی برای شب بیداری و صبح خوابی برایم به وجود آورده. امروز تشییع پیکر شهید سلیمانی نیمه کاره ماند گفته اند به دلیل ازدهام جمعیت به وقتی دیگر موکول شده. رفیق کرمانیمان که از آشنایانش در بیمارستان شفای کرمان است می گوید کشته ها بیشتر از آنی است که می گویند. در این مدت که نبودم فیلمی گمنام از برادران کوئن دیدم که خوشم آمد نامش مردی که آنجا نبود است نمره کمی دارد اما ساختار قوی. تئوری های توطئه درباره شهادت حاج قاسم درحال دست به دست شدن است و خدا را شکر رهبر ایران یکی از این افراد مصاحبه شونده درون تظاهرات که می گویند تک تک آمریکایی های منطقه باید تکه تکه شوند نیست. موافق بخشش نیسم بخشش برای کسی است که اشتباه کرده و از اشتباه خود پشیمان است نه ترامپی که بعد از این اقدام سینه سپر کرده ولی انتقام باید سنجیده و با کمک عقل انجام گیرد نه احساسات.

تا این لحظه که این را مینویسم فوتی های تشییع به 50 رسیده است کاش یاد بگیریم کاری را با نظم و برنامه ریزی درست انجام دهیم. تک تک آنها خانواده هایی دارند که در دلشان در این لحظه خون به پاست.

۰ ۳

غدد

دو سه روز گذشت و امشب شب یلداست.

امتحان داشتم واسه همین شنبه صبح بدون این که شب قبلش به خانوادم گفته باشم 8 رفتم دانشگاه. تا 10 خوندم بچه هاهم کلی رسوندن قبل امتحان و به خیر گذشت. قبل امتحان نهار خوردم کشمش پلو. کلاسمون یه رفیق شیرازی داریم که واسه همه کیک و چایی گرفت به مناسبت یلدا. اد استرا بد جور بد بود. نتم امشب قطع میشه. راستی زمستونتون مبارک.

۰ ۲