اتاق عمل

|      تجربه کوتاه و جالبی بود این دم آخری بعد از سومین اتاق عمل طی این ترم ها بالاخره داخلی رفتیم. بوی کوتر جراحی که گوشت رو میبره مثل سوختن گوشت خشکه. نه گوشت تر مثل کباب که بوی خوبی میده مثل سوختن پلاستیک یا ترکیبی از سوختن موی دست و لنت ترمز. به هر حال آدم به همه چی عادت میکنه. ماهم عادت کردیم البته نه تو روز اول. بیهوشی های مختلف از اسپاینال تا جی ای سنگین رو دیده بودم و چیز جدیدی نداشت. روز دوم یه مگس افتاد تو اتاق عمل و نزدیک بود وسایل رو  ان استریل کنه که به خیر گذشت. به عضلات شکم و بافت های زیادی که طی عمل بریده شدن و قراره به هم پیوند بخورن فکر میکردم شایدم هیچ وقت نخورن چون کوتر عروق رو میسوزونه. به هر حال اتاق عمل آدمارو کمی از زندگی سیر میکن.

|      دیگه سعی میکنم کمتر از بیمارستان و اتفاقاتش بنویسم.

۰ ۲