چرا گوگل تنبلمون کرده؟

"موستو دور بنداز ابزار برنامه نویسی کیبورده!!"

جمله بالا مال یه برنامه نویس حرفه ایه شاید در اولین برخورد عجیب به نظر بیاد بالاخره برنامه نویسم نیاز داره با موس اسکرول کنه ببینه چی نوشته یا چند خط بالا پاینو با یک کلیک طی کنه.  ولی واقعیت اینه که نیاز به کیبورد یه آدم معمولیو به چالش میکشه و همین کشتی گرفتنه باعث میشه دستش به تایپ و کدزنی سریع عادت کنه چون مجبوره. و همین اجبار میتونه یه برنامه نویس قوی درست کنه. از خوبی این روش گفتیم از بدیشم بگیم تایپیست رسما روی کیبورد دق میکنه بقدری این کار سخته مخصوصا در اوایل که دیده شده چندبار کیبورد رو بالا میاره و با سرش میشگنه. 

"ویرایش گرای متنو فراموش کن فقط با نوت پد بنویس"

این یکیم برای یه برنامه نویس خفنه بعدها در توضیحش میگه میدونید چرا برنامه نویسای تازه کار انقدر تو پیدا کردن اشتباه داغونن ،به خاطر این که هرچی کد زدن با ادیتورا و موتورهای برنامه نویسی بوده امثال سابلایم تکس و اتم و براکت یا نتبینز و پی اچ پی استورم فقط و فقط یه کار میکنن تحویل برنامه نویس به درد نخور و راحت طلب. کسی که برای مشکلات کوچیک به چالش نیوفته و اونارو حل نکنه برای حل مشکلات بزرگ قطعا به مشکل میخوره. 

اما بحث این پست دوتا مثال بالا نیست درواقع اینارو گفتم تا متوجه بشید برای رهایی از تنبلی باید زجر کشید همین سختی باعث میشه گاهی وقتا از نظر خودت به آخر خط برسی ولی باید ادامه بدی حتما این جمله رو که میگن قدیما دانشجوها مجبور بودن برای درآوردن یه مقاله 10 تا کتاب بخونن ولی الان با یه سرچ کوچیک تو گوگل اون مقاله رو پیدا میکنن شنیدید. خودم و اون دانشجوهای قدیم خوب میدونیم که یه دانشجوی نرمال هرگز همچین کاری نمیکنه اینو از اونجایی میگم که بالاخره منم استادی داشتم که از اینترنت منبع قبول نکنه و میدونم باید چجوری با کتاب استادو پیچوند اما یه حرف درسته گوگل جواب اکثر سوالاتو میدونه سوالاتی که قبلنا برا پیدا کردن جوابش باید یک دور کره زمینو طی میکردی. 

از طرفی دیگه این راحتی باعث شده ما زود رنج بشیم و تا یه سخره جلومون ظاهر میشه کلا بیخیال هرچی هست و نیست میشیم و با کوچکتر مشکلی کار رو ول میکنیم. 

همین برنامه نویسی که مثال زدم چقدر آدم اومدن یاد بگیرن و نصفه کاره ولش کردن چون براش تلاشی نکرده بودن حالا فرض کنید همین افراد برای یادگیری یه خط کد ساعت ها زحمت میکشیدن دیگه اونوقت محال بود برای یه مشکل کوچیک بیخیال یادگیری بشن چون میدونستن برای به اینجا رسیدن چقدر زحمت کشیدن و آسون بهش نرسیدن که آسون از دستش بدن. 

نتیجه : چیزی که برای بدست آوردنش سختی کشید ارزش داره نه چیزی که آسون بدست آوردی.

۲ ۶

عکس سرد

الکساندرو لوکوویچ بعدها به این عکس نگاه میکنه و در یک روز گرم تابستونی میگه آه یادش بخیر اون روز چقدر سرد بود  این عکس مال بخارست رومانیه اون زمان فلان قدر سن داشتم و بخاطر به تصویر شیدن شادی مردم از برد تیم راگبی رفتم که عکس بگیرم زیر برف این دو نفر رو دیدم اون لحظه رو نمیتونم فراموش کنم.

(کپی رایت محفوظ)

۱ ۱

ضریب هوشی مورد نیاز ، رده سنی مناسب

خلاصه:

خواهش مندم اگر شرایط آن گروه را ندارید نخوانید. پست های بدون ضریب همگی +B اند.

گروه A -------> تمامی افراد با تمامی ضرایب هوشی

گروه B--------> افراد بالای 8 سال با تمامی ضرایب هوشی

گروه +B--------> افراد بالای 4 سال با  ضرایب هوشی بالای 65

گروه C--------> افراد بالای 8 سال با ضرایب هوشی بالای 100

گروه D--------> افراد بالای 12 سال با ضرایب هوشی بالای 115

گروه +D--------> افراد بالای 12 سال با ضرایب هوشی بالای 125

گروه ++D--------> افراد بالای 12 سال با ضرایب هوشی بالای 139

گروه E--------> فقط آقایون با سن بالای 18 سال و ضرایب هوشی بالای 110

گروه F--------> فقط خانم ها بالای 16 سال و ضرایب هوشی بالای 95

گروه +F--------> فقط خانم ها بالای 16 سال و ضرایب هوشی بالای 105

گروه G--------> تمامی افراد با ضرایب هوشی 139 یا بالاتر

گروه +G--------> تمامی افراد با ضرایب هوشی 139 یا بالاتر  super minds

گروه ++G--------> تمامی افراد با ضرایب هوشی 155 یا بالاتر Genius

گروه H-------->افراد با ضرایب هوشی بین 45 تا 65 (گروه مرگ)

مستوفا:

از رده های سنی، اول براتون میگم متاسفانه رده های سنی تو کشورمون اونجور که باید و شاید جا نیفتاده هر فیلمی که رو پرده سینماست صرف نظر از مقدار خشونتی که داره از پیر و جونو حتی بچه های کوچیک میتونن برن و ببینن. از طرفی سلیقه بعضی از هنرمندا به شکلیه که بدترین شوخی های ممکن و زننده رو داخل فیلمشون انتخاب میکنن و بعد از گذاشت یک سرپوش رو اون شوخی خودشون رو تطهیر میکنن و دیگه براشون مهم نیست کی قراره اون فیلم رو ببینه.

در صنعت چاپ موضوع یه مقدار فرق میکنه اینجا رده سنی بیشتر به چشم میخوره دلیلشم ممیزی بی رحم وزارت ارشاده. یاد اون جمله سنگین فیدل کاسترو افتادم که گفت همه آزادن هرچی دلشون میخواد بنویسن ولی کاغذ نباید هدر بدن پس بهتره هیچی ننویسن.

اما در مجازی هیچ کس حتی فکر کوچکی هم در این باره نمیکنه چه برسه به عمل پس بنده به عنوان اولین وبلاگ نویس و پیج دار در تمامی میلک وی گلکسی میخوام از همین تریبون اعلام کنم که روی پست هایی که همه نباید بخونن برچسپ رده سنی میزنم و به عنوان راهنما به این پیج منتقلشون میکنم تا همگان بتونن متناسب با سن و هوششون از مطالب استفاده کنن حالا قبل از این که فحش بدید ادامه رو بخونید.

برای دیدن ادامه مطلب اینجارو بمال ۰ ۲

گمشده

(عکس از این بهتر درباره گم شدن خودمون نیست)

همه ما تو زندگیمون یه جاهایی گم شدیم کارایی کردیم که اگر خودمون بودیم (خود اصلی) عمرا انجام میدادیم. برای خودنمایی یا بزرگ جلوه دادن خودمون انقدر مصنوعی عمل کردیم تا بالاخره خودمونو گم کنیم. بدون این که یه لحظه به خودمون بیایم بگیم ارزششو داشت. دیده شدن بد نیست اتفاقا خیلیم خوبه ولی نه به هر قیمتی دیده شدن با فحش دادن به دیگران دیده شدن با شارلاتان بازی دیده شدن و هزارو یک مدل دیگه کار احمقانه مخصوصا تو اینستا  که مخاطبش زیادم هست نتیجش معلومه :یه روز همه برات دست میزنن یه روز همه بهت فحش میدن و کاری باهات میکنن که حتی جرعت نکنی بری تا سر کوچه نون بخری.

۱ ۲

مثل من

اونم مثل خودم عاشق وبلاگ نویسی بود.

پیش خودم گفتم بزار یه قالب خوب برای وبلاگ بلاگفام بسازم ببینه کف کنه بعدش بگه چجوری اینو ساختی منم خودمو لوس کنم و...

سر بسته بگم با گوشی دید. قالبم ریسپانسیو نبود یعنی اون زمان ریسپانسیو معنا نداشت.

هیچی دیگه گفت این قالب چرت و پرت چیه دیگه.

:/

۱ ۳

بالاخره عذرخواهی کرد

با خودم فکر میکنم یه عذرخواهی چقدر میتونه اشتباهات گذشته رو ببخشه ؟ رفاقتایی که دیگه سوخته ؟ آدمای خوبی که دیگه نیستن ؟ آبرویی که رفته ؟ رنج و عذاب بعدش؟ از همه بدتر افکاری که مغزتو مثل کرم میخوره؟!!!!!

واقعیت اینه واسه ما آدما هیچ کدوم شما بگو اندازه یه سر سوزن فایده نداره چون دیدیم چه اتفاقی برامون افتاده  ولی برای خدا همشون چون اونی که اون بالاست توبه پذیره و ما نیستیم. 

یه نفری بود که به همراه زنش از مادر و برادراش فاصله گرفته بود کم کم این فاصله زیاد و زیادتر شد تا رسید به یه دعوای بزرگ خانوادگی، شاید باور نکنید ولی حدود 5 یا 6 سال این فرد از مادرش و برادراش دور بود و چندین بار کارشون به دادگاه هم کشیده شد. 

وقتی که من این فرد رو در 19 سالگیم دیدم اصلا نشناختم اون زمان خیلی عوض شده بود و بعد از این که بهم گفتن فلانی بود برقم گرفت. حالا این که چه حرفایی این وسط زده شد و چه اتفاقات بدی افتاد تا اینا باهم آشتی کردن بماند. اما جریان آشتی بایه عذرخواهی کوچولو شروع شد همین عذرخواهی که ما زورمون میاد از اطرافیانمون بکنیم میتونه 6 سال یه مادر بزرگ رو از نوه هاش جدا نکنه میتونه لذت دورهم بودنو 6 سال برامون بیاره. همین عذرخواهی که به ظاهر هیچ چیزو عوض نمیکنه میتونه آینده رو عوض کنه. 

میدونم یکم گیج شدید اول پست گفتم عذرخواهی نمیتونه چیزیو عوض کنه اما الان با این داستان گفتم میتونه.

راستش تیتر یکم واضحه یه آدمی عذرخواهی کرده و انقدر کار بد انجام داده که رفیقاش تردش کردن. این فرد هرچی پل بوده پشت سرش خراب کرده بعد از یک هفته شارلاتان بازی و دروغ گفتن به عالم و آدم بالاخره از همه عذرخواهی کرد اما چه سود از کجا معلوم دوباره شروع به دروغ گفتن نکنه اونی که صب تاشب داشت دروغ میگفت اگه دوباره برگرده تو جمع رفیقاش از کجا معلوم دوباره فیلش یاد هندوستون نکنه، اینجا یه بحث دیگه ای پیش میاد تو اگه اعتماد رو خراب کنی با یه دنیا معذرت خواستنم نمیتونی برگردی ولی اگه خرابش نکنی انوقت شاید...

نتیجه گیری: تا دیر نشده معذرت بخواین و برای جبرانش تلاش کنید از فردامون خبری نیست.

۲ ۶

به چایی خوری برگشتم

القصه بعد از عمری چایی خوری در 19 سالگی تصمیم به ترک چایی و شیفت به قهوه کردم نتیجش اعتیاد به قهوه و کمی سختی کشیدن در این مسیر بود

انواع و اقسام قهوه از ترک برزیلی فرانسه ماکیاتو شیرین و تلخ کوبانو کافومینا آفوگاتو و... رو امتحان کردم و تاحالا بهترین ترکیب قهوه ای که خوردم 40 درصد برزیلی مخلوط با 60 درصد فرانسه اصیله هم از نظر طعم عالیه و هم از نظر بو و دوز کافئین. 

اما چند وقتیه از قهوه بدم اومده نمیدونم شاید دلمو زده شاید دوزش جواب نمیده اینه که به سمت چایی برگشتم براستی که بازگشت همه به سمت اوست. 

خوبی چایی به نسبت قهوه اینه که به هیچ وجه تلخی غیر قابل تحملی بهت تحمیل نمیکنه و هضمشم سریعتره. اما خوب مصرف زیادش مشکلاتی هم برای جذب آهن تو بدن به وجود میاره (البته من تخصصی ندارم و بذارید پزشکا نظر بدن نه من)

(نه انگشت من همچین ناخون پهنی داره نه خود من تو همچین لیوان کثیفی چایی میخورم به چی دارید فکر میکنید)

برای دیدن ادامه مطلب اینجارو بمال ۴ ۲

گدایی دیجیتال 100 هزار بار بهتر از کسب و کار کثیف

مسئول کتاب خونه پرسید این ایمیل مال خودته؟ 

گفتم آره

گفت چرا اینجوریه؟ نه یاهو؟ نه جیمیل؟ نه حتی مال وبسایت شخصیت؟

درباره سرویس ایمیلم هیچی نگفتم فقط گفتم شما ایمیل بده من جواب میدم. چون حوصله داستان تعریف کردن براشو نداشتم. و اگر هم تعریف میکردم که پورتون میل چیه. بخاطر سنش هیچی نمی فهمید یا شاید من اینجوری فکر میکنم.

اما یه چیزی فهمیدم و اون اینه که در بین چندین هزار نفر دانشجویی که به اون آدم ایمیل دادن من اولیش بودم و از این موضوع که من اول نفری بودم که تو این جاده پرچم دارم احساس خوبی میکردم و میکنم.

الانم این پست رو زدم که در باره گدایی دیجیتال یا همون دونیت (دیگران بهش میگن گدایی برای امثال من پول عرق ریختنه البته) حرف بزنم نه امنیت میل و اینجور چیزا اگه میخوای درباره سرویس و امنیت میل بیشتر بخونید اینجا و اینجا کلیک کنید. ولی تو بحث دونیت پورتون میل مهمه حتی مهم تر از سایت تویچ که با این موضوع شروع کردم.

(به شعار اگزیستانسیالیسمی پشت تیشرت هاشون توجه کنین امنیت همینه نه لابی گری گوگل که یه شبه براتون امنیت میسازه)

برای دیدن ادامه مطلب اینجارو بمال ۰ ۲

اولش

سر سفره شام خسرو در حال تموم کردن آخرین قسمت های غذا بود. به همسرش چیزی گفت : (( ناهید ، میشه از این به بعد دیگه ازت بابت غذاهایی که واسم می پزی تشکر نکنم. این کار خیلی برام سخته شاید به نظر یه تشکر خشک و خالی بیاد اما گفتنش واسه من که آدم کم حرفیم سخته از همی رفتارم بفهم که چقدر بابتش ازت ممنونم .))

ناهید از میز شام پاشد شروع کرد به خوشحالی کردن و دویدن تو خونه جوری که انگار تیم ملی به اسپانیا گل زده و مدام این جمله رو می گفت :(( بالاخره اولشو پیدا کردم . بالاخره اولشو پیدا کردم.))

چنگال جلوی لبای خسرو خشکید حسابی شوکه بود آخه چی شده؟ این چرا اینقدر خوشحاله؟

چند دقیقه ای گذشت تا ناهید آروم شدو دوباره نشست. خسرو پرسید چرا انقدر خوشحالی؟ ناهید جواب داد از بچگی همیشه نمیتونستم اول یه اتفاق تلخو بفهمم کجاست. هر بلایی که سر این و اون میوفتاد تا مدت ها فکر میکردم تا بفهمم چی به چیه. اما الان با این جمله ای که تو گفتی تونستم اولشو بفهمم.

خسرو : اول چیو؟

ناهید : طلاق دیگه امروز تو از من تشکر نمی کنی فردا من از تو بابت زحمت کشیدن و پول در آوردن تشکر نمی کنم و همین جور میره و میره تا به طلاق میرسیم. مگه بقیه چه جوری طلاق میگیرن . مهم اینه که من اولشو پیدا کردم.

۲ ۳

The Office

عجب شاهکاریه این سریال 5 قسمت از 6 قسمت فصل اولشو تا این لحظه دیدم و تا حالا چندبار ترکیدم از خنده. قطعا بهترین سریال کمدی عمرمه با اختلاف از فرندز جلوتره. توش حتی یه افکت خنده از تماشاچیای سریال نمیشنوید فقط و فقط کارگردان با زوم خرکیاش شمارو درست سر فرصت و به اندازه میخندونه. جالب اینجاست که برخلاف  دیگر سریال های کمدی اصلا نیازی به دونستن اصطلاحات سنگین و عجب غریب اینگلیسی که دو معنی میده رو ندارید و فقط با تصویر و حالت چهره بازیگرا خندتون میگیره.

این سریال علاوه بر جنبه خندوندن سطحیش جنبه فلسفی و اجتماعی هم داره و به ما بارها گوش زد میکنه که هرکسی میتونه عیب هایی داشته باشه و این خودمونیم که باید قبول کنیم میشه باهم کنار اومد. اگه ندیدید قطعا تو پلی لیستتون بزارید.

شاید در فرصت مناسب بیشتر دربارش نوشتم

۳ ۴