به چایی خوری برگشتم
القصه بعد از عمری چایی خوری در 19 سالگی تصمیم به ترک چایی و شیفت به قهوه کردم نتیجش اعتیاد به قهوه و کمی سختی کشیدن در این مسیر بود
انواع و اقسام قهوه از ترک برزیلی فرانسه ماکیاتو شیرین و تلخ کوبانو کافومینا آفوگاتو و... رو امتحان کردم و تاحالا بهترین ترکیب قهوه ای که خوردم 40 درصد برزیلی مخلوط با 60 درصد فرانسه اصیله هم از نظر طعم عالیه و هم از نظر بو و دوز کافئین.
اما چند وقتیه از قهوه بدم اومده نمیدونم شاید دلمو زده شاید دوزش جواب نمیده اینه که به سمت چایی برگشتم براستی که بازگشت همه به سمت اوست.
خوبی چایی به نسبت قهوه اینه که به هیچ وجه تلخی غیر قابل تحملی بهت تحمیل نمیکنه و هضمشم سریعتره. اما خوب مصرف زیادش مشکلاتی هم برای جذب آهن تو بدن به وجود میاره (البته من تخصصی ندارم و بذارید پزشکا نظر بدن نه من)
(نه انگشت من همچین ناخون پهنی داره نه خود من تو همچین لیوان کثیفی چایی میخورم به چی دارید فکر میکنید)
تو سال اولی که قهوه درست میکردم قهوه سازم با یه نقص مواجه شد فیلترش برآمدگی پیدا کرد و باعث شد که ذرات قهوه خورد شده به مخزنش هم بریزه ولی بازم خوب کار میکرد.تاباروش جدید دم کردن قهوه آشنا شدم و کلا بی خیال قهوه ساز شدم.
نام این سال دوم به بعد رو مرحله دوم از قهوه خوریم گذاشتم دیگه از اسپرسو های کافئین دار یک نواخت خبری نبود قهوه دم کرده به مراتب کافئین بیشتری داره و دو برابر بیشتر بیدار نگه میداره اما به شدت تلخ تره و آدمی که اول به سمت اون میره حالت تهوه بهش دست میده. اما اون دوران هم گذشت و حالا یه خاطره فقط ازش مونده.
(این که شیرکاکائویه بازم گول خوردید)
در پایان اگر شما عززیزان قصد مهاجرت از چایی به سمت قهوه رو دارید شاید برای مهمونی و یکی دو روز در ماه خوب باشه اما استدعا میکنم حرف این پیرغلام عرصه کافئین رو گوش کنید و راه اشتباه رو نرید اصل همه چیز چاییست ولاغیر