نوشته های یک حبس شده :)))

الان که دارم اینو مینویسم تو اتاق حبس شدم واسه مامانم مهمون اومده و همه حاج خانومای محله به دلیل فوت خالم (خواهر مادرم ) به دیدنش اومدن صدای 40 نفری میاد ولی فکر کنم 20 نفر باشن آخه خانوما زیاد شلوغ میکنن و این موضوع در تخمیل تعدادشون به شدت نویز میندازه. اینجا تو اتاق من به قدری صدا میاد که نگو همه باهم دارن حرف میزنن و واقعا نمیشه حرف کسیو فهمید نمیدونم خانوما چطور صدای یه نفرو تو اینجور جمع ها تفکیک میکنن و بهش گوش میدن. بگذریم. 

فردا میان ترم دارم و شبای امتحان بر خلاف همه ی هم کلاسیام حس خوبی دارم یه حس سبکی خاصی توشه مثل حس قبل از اعدام . این که میدونی قراره یه اتفاق بد بیوفته ولی میگی گور بابای همه چی و مثل یه آدم بیخیال میری به بقیه زندگیت میرسی. 

همین حالا خانومای محله همه باهم صلوات فرستادن منم باهاشون فرستادم:))))

چند روز پیش بحث فرم و محتوا رو که خیلی تو نقدا میشنیدم تو گوگل سرچ کردم و مفهوم کلی و جالبی از فرم گرفتم قصدم اینه به مدت چندوقت (که نامعلومه) ماهی یه غزل از سعدی یا خیام + یه کتاب ترجیحا فلسفی+تابلوی فلسفی+ یه فیلم ترجیحا فلسفی رو نقد فرمیک کنم. باشد که هم تو این راه چیزای جدیدی یاد بگیرم و هم رستگار بشم :))

تو بین همه این تکسا و صوتا نقد فراستی از فرم خیلی جالب بود و طبیعی هم هست چون سال ها روش کار کرده و از این لینک (رو عکس بمالید) میتونید صوت نقد فرمیکشو بشنوید. 

این حاج خانوما چه غیبتی میکنن :)))

در زبان ساده فرم طریقه ی ارسال پیامه به ذهن مخاطبه مثلا در فیلم شهر خدا که یه راوی برزیلی فیلم رو تعریف میکنه یه سبک جدید از روایت میبینیم این سبک خودش فرمه و روایت اون راوی یعنی داستانش محتواست اکثرا منتقدای هنر معتقدن فرم فوق العاده مهم تر از محتواست ولی نظرای مختلفی هم وجود داره. 

باهمه این حرفایی که از فرم هست و فرمیستا (عاشقان فرم در هنر) اونو کینگ میدونن و محتوا رو رعیت ولی یه چیز حل نشده وجود داره و اون ترکیب فرم و محتوا داخل اثره. فرض کنید دوتا لیوان با مایع های آبی و قرمز داریم که قراره این دو رنگ رو داخل یه ظرف بریزیم زمانی که این دو رنگ باهم مخلوط میشن ما فقط یه رنگ بنفش میبینیم در واقع نه رنگ آبی باقی مونده و نه قرمز ،فرم و محتوا هم دقیقا همین شکله وقتی باهم ترکیب میشن دیگه نمی تونی تفکیک کنی که اینجاش فرمه اینجاش محتوا اگه بخوام جور دیگه این موضوع رو بگم میشه گفت فرم خودش نوعی از محتواست و محتوا خودش نوعی از فرمه و واسه همینه که جنبش محتوا هنوز در مقابل فرم مقاومت میکنه و میگه فرم بدون محتوا هیچه. 

فعلا همین

حاج خانوما هنوز دارن حرف میزنن و من همچنان حبسم :))))

۵ ۵

مرگ حقه

متاسفانه یکی از خاله های خوبم فوت کرد. (من 6 تا خاله دارم که با مادرم میشن 7 تا خواهر) اتفاق ناراحت کننده ای بود اما شکه کننده نبود بخاطر این که چندسال مریض بود و رنج زیادی کشیده بود. 

همین دوهفته پیش که عید بود همه بچه های فامیل (فامیلای مادریم) دور هم جمع شده بودیم و داشتیم درباره این که چرا نمیشه یه بار همه افراد فامیل بدون غیبت حتی یک نفر باهم یه جا جمع شیم حرف میزدیم و دوهفته بعد سر سوم خاله مون دیدیم که شد. برای یک روزم که شده همه ی افراد فامیل تو هر شهر و استانی که بودن از کارشون مرخصی گرفتن یا اون روز کارشونو تعطیل کردن و دورهم جمع شدیم. پیش خودمون میگفتیم پس میشه دور هم جمع شد کار نشد نداره. اما الان یه سوال دیگه به وجود اومده بود که باید جواب میدادیم و اون سوال این بود "حتما باید یکیمون بمیره که دورهم جمع بشیم و همو ببینیم؟"

قاعدتا اینجوریه که تو عروسی و عزا همه دور هم جمع میشیم البته به دلایل مختلف شما عروسی رو از خانواده ما فاکتور بگیرید میمونه فقط عزا برای این که با خوانواده متوفا شریک درد بشیم طی یک سنت قدیمی سوم و هفتمو چهلوم داریم. از یه طرف خوبه چون خانوادش میبینن هستن افرادی که به یادشونن و اگر هم کمک مادی نکنن کمک روحی و معنوی انجام میدن و از یه طرف دیگه خیلی بده چون مثل نمک پاشیدن رو زخم اون خانواده میمونه هر بار که یه مراسم میگیریم با کلی روضه و قرآن خونی بیشتر از همه یاد مرگ اون متوفا رو زنده میکنیم و این موضوع جز سوهان روح شدن چیزی برای خانوادش نداره بندگان خدا تازه از اون جو دراومده بودن که یکی از عزیزانشون پیششون نیست و تازه دارن با این واقعیت کنار میان که جای اون خالیه و دیگه بر نمی گرده و الان جاش خیلی بهتر که شروع میکنن به گریه و زاری.

بگذریم، برگردیم به همون سوال که میگه نمیشه بدون مرگ همه دور هم جمع شیم؟ اگه به دید انسانی بخوایم ببینیم خوب هرکسی تو زندگیش کار داره و نمیتونه کار و زندگیشو ول کنه حتی اگه تعطیلات باشه چون تعطیلات برای همه تعطیل نیست اما اگه به دید عاطفی ببینیم هر بار که یکی میمیره یکیمون کم میشه و بعد از جمع شدن همه بازم یه جای کار میلنگه و چرا نباید وقتی که زنده ایم این فرصت رو به هم بدیم. 

تو همین مراسم یکی از پسر خاله هامو بعد 5 یا 6 سال دیدم اولش نشناختمش اونم منو نشناخت چند بار سر خاک از کنارهم ردشدیم و بازم همو نشناختیم تا این که خونه مادربزرگمون همو دیدیم و تقریبا مطمئن شدیم که پسرخاله ایم یعنی در این حد از هم فاصله داشتیم. 

تو همین مراسم یه دختر خالمو بعد سه سال دیدم از نظر وزنی خیلی تغییر کرده بود از زمان ازدواجش به بعد دیگه ندیده بودمش و پدر مادرش تنها میومدن پیش مادر بزرگمون. 

و تا دلتون بخواد چهره های جدید اینا همه و همه مدیون یه چیزه و اون فوت خالم امیدوارم بهانه دور هم جمع شدنامون این شکلی نباشه و از طرفی جوریم نباشه که دیگه دور هم جمع نشیم.

۶ ۲

پرهام شطرنج ایران

مدتیه نسل جدید شطرنج پا به میدون گذاشتن و شطرنج ایران رو متحول کردن از قهرمانی علیرضا فیروزجای سینزده ساله تو قهرمانی 94 کشور بگیرید تا همین امسال که با این که پرهام فوق العاده بود بازم موسوی یکی دیگه از شطرنج بازای خیلی جونمون براش تهدید ایجاد میکرد حالا کار به حواشی و اتفاقات المپیاد که اون جریان برای تیم افتاد ندارم ولی جدی جدی چندتا شطرنج باز جونو آینده دار تو کشورمون داریم که باید روشون سرمایه گذاری بشه. از همه این عزیزان سخت کوش تر من پرهامو میبینم هرچند همه دارن زحمت میکشن اما پرهام به شکل عجیبی داره واسه بالا بردن شطرنج ایران زحمت میکشه. یادمه تو مسابقات آزاد هند که همین چند وقت پیش برگزار شد از پرهام سوال پرسیدن که چقدر تمرین میکنی اونم جواب داد 20 ساعت در روز خبرنگار خندش گرفت گفت پس کی میخوابی کی غذا میخوری کی...  پرهامم که خندش گرفته بود با یه لبخند ملیح جواب داد چون عاشق شطرنجم پس میشه همین جوابش کلی درس داره واسه بقیه. 

چند وقت پیش کاریاکین و کامسکی رو تو بیلیتس برد پس توانایی بردن قهرمان جهانم داره (کاریاکین دو دوره پیش قهرمان بیلیتس جهان شد) ولی متاسفانه اینجور که بوش میاد فدراسیون توانایی مالی برای آوردن مربی خوب رو نداره و تنها چیزی که شاهدش هستیم نابودی استعداد و عشق این بچه هاست.

۱ ۰

کمی هم در باب دلار و دیگر ارزها

چرا میگیم دلار گرون شد مگه یورو هم به همون نسبت گرون نشد مگه باقی ارزها هم همون قدر گرون نشد بهتر نیست بگیم پول خودمون در مقابل پول جهانی بی ارزش شده(?) این برای خودم سوال بود. 

اما بریم سر وقت بعضیا که میگن بیخیال ماکه از سیاست چیزی نمیفهمیم ما که از اقتصاد چیزی نمیدونیم و بزار هرچی که میخواد بشه. هر چند در حال منقرض شدنند اما هستند همین دیروز به یکیشون برخوردم.واقعیت اینه که تا زمانی که این افراد نرن گوجه ی کیلویی دوهزارتومنو کیلویی 4 تومن نخرن نمیفهمن کاهش نقدینگی میتونه چه بلایی سرشون بیاره. این وسط برای بعضیاهم بد نشد از جمله بساز بفروشا که پولشون تو کاره و میتونن حسابی بکشن رو قیمت مسکن یا اونایی که تو خرید فروش خودرو هستن و... آخر از همه هم این افرادی که میرن صف میکشن واسه خرید دلار حالا چرا گفتم آخر از همه اینا چون هر بار که این عزیزان میبینن دلار داره بالا میره و صف میکشن برای خرید کاملا قانونی ارز بلافاصله بانک مرکزی چندر غاز ارز وارد بازار میکنه و قیمت ارز یه 500 تومنی پایین میاد و این باعث ضرر دهی کوتاه مدتشون میشه مگر این که زمان زیادی بخوان این ارزهارو پیش خودشون نگه دارن که اینم بده چون با سرمایه گذاریم میشه چند برابر این بالا رفتنا سود کرد. 

بنده هم چندماه پیش یه لبتاب چند میلیونی گرفتم که الان قیمتش به شکل خنده داری بالا رفته و خدارو شکر که گرفتمو به این روزا نرسیدم. الانم امیدوارم ثبات به بازار برگرده چون بیشترین ضررو قشر ضعیف و متوسط جامعه میبینن. نه ثروتمندانمون. 

پ. ن :امروز دانشگاه نرفتم چون یه کلاس یه ساعته داشتیم و بخاطر این سوسول بازیا دانشگاه برو نیستم :))

۱ ۲

بهار بی رحم ترین فصل

یه لحظه به امتحانات ترم فکر کنید مریضیای فصلی و ویروسی هوای نا متعادل میوه هایی که داره و نداره و... خوب همینا کافیه که بهارو بی رحم ترین فصل بدونیم بهاری که خیلیا معتقدن سر سبز ترین فصل و زیباترین فصله از نظر من فقط ظاهر داره هیچ امیدی توش نیست از نظر روانی آدم خوشی ذاتی توش نمیبینه برعکس اون سه تا فصل دیگه و همش میشنویم فصل گل و سر سبزیه همش میگن بوستانه البته به مجلس نمایندگانمونم میگن بوستان که خودتون بهتر از من میدونید چه بوستانیه.

پ.ن ۱: در سینزده بدر یک روز فوتبال مساوی با یک هفته خونه نشینیه

پ.ن ۲: اتوماسیون تغذیه دانشگاهمونم باز نمیشه غذا رزرو کنیم مثل این که اونم دیروز فوتبال بازی کرده

۲ ۲

با هم ردیفای خودتون برید جلو

این یه تجربه بزرگه وقتی سعی میکردم با بزرگ تر از خودم (حالا تو هر ضمینه‌ای، درسی، مادی ،اخلاقی و...) باشم همیشه یه حس بد اضافه بودن بهم دست میداد نه این که اونا بهم بی محلی کنن ولی خودم اینو احساس میکردم. از اون به بعد همیشه سعیم بر این بود اطرافیانمو هم قد و قواره خودم انتخاب کنم و اگر هم بنا بر پیشرفت تو ضمینه های مختلف باشه همه باهم پیشرفت کنیم این خیلی برای من بهتر از اینه که بخوام خودمه به یه نفر بالا دستی خودم برسونم.

۲ ۲

عیدتون مبارک

نودو شیشم گذشت ،بدم گذشت خیلی بد از زلزله و سانچی و... گرفته تا حادثه اتوبوس و معدن بگذریم گذشته ها گذشته تنها چیزی که میمونه محبتای نودوشیشه مثل کمک مردم به زلزله زده ها یا همدلیشون برای تسلیت به داغ دیده ها.
خوشم نمیاد زیاد تو گذشته بچرخم یه جا خوندم افرادی که زیاد تو گذشته هستن لابد حال مزخرفی دارن که نمی تونن روش تکیه کنن.ولی با همه این حرفا اگه از گذشته درس نگیریم آیندمون میشه هی تکرار گذشته و هی در جا میزنیم.شاید بزرگترین درسی که تو نودو شیش گرفتم این بود که بدون تلاش کردن هیچ وقت نمی تونی لذت واقعی یه چیزو درک کنی.
از درسای دیگه ای که گرفتم میتونم به ضعیف بودن ما آدما اشاره کنم وقتی زلزله اومد چقدر ضعیف بودیم از ترس به خودمون میلرزیدیم همین مایی که کلی ادعامون میشد چه قدر حقیر شدیم یا وقتی مریض شدم و یک هفته حالم خوب نبود فهمیدم که هیچی نیستم هیچی.
صبر زیاد درس بعدی نودو شیش بود با صبر زیاد و پشتکار اتفاقای خوب یکی یکی میوفتن این جمله دیگه از شعار بودن برام گذشته.
امیدوارم این درسا تو این سال یادم بمونه و ازشون استفاده کنم.
چند روز پیش تو توییتر یه روش جدید برای یادگیری زبان دیدم البته خودم آنچان زبان خوبی ندارم اما کاربریکه این روش رو ارائه داده یه استاد زبانه و تو توییتر معروفه براتون اینجا عکساشو میزارم برای دیدن روشون کلیک کنید.
راستی تا یادم نرفته عیدتون مبارک و بزرگترین آرزوم برای همه سلامتیه.

برای دیدن ادامه مطلب اینجارو بمال ۲ ۱

زمان خارج از کنترول

کمتر حرف میزنم

نمیدونم والا، چرا همش اینجوری میشه همش وقت کم میارم یه وقتایی که خونه نیستم دلم میخواد زمان زود بگذره ولی دیر میگذره و یه وقتایی که خونم میخوام دیرتر بگذره اما زود میگذره.

زمانی که واقعا به وقت مرده برای استراحت نیاز دارم زمان مرده ای برام نمونده و این موضوع رو اعصابمه.

میخوام یه جدول روزانه برای سال دیگه درست کنم حالمو توش بنویسم ایدشم از یه توئیت گرفتم امیدوارم بشه.

برای دیدن ادامه مطلب اینجارو بمال ۳ ۲

دنیا زیر پامون

میگن تا زمانی که جونی فرصت داری کارای دلخواهتو انجام بدی سنت که بگذره ازدواج که بکنی دیگه کارت تمومه اون وقت باید به خواسته دیگران زندگی کنی نه خودت. بارها شده عکسایی رو میبینم که با کپشن "اینا دارن زندگی میکنن ما فلانیم " یا "اگه اینا دارن زندگی میکنن پس ماداریم چیکار میکنیم" یا "یه دونه از این زندگیا بهم بدین من میرم دیگه برنمی گردم" تو شبکه های اجتماعی روحمون زخمی شده اما واقعیت ظاهر اون عکسا نیست هرکی تو زندگیش موانع و مشکلاتی داره که بنظر خودش خیلی بزرگه. حالا تو هر سنی یا هرجای دنیا که میخواد باشه. 

تا اینجای عمرم از زندگی یه چیزیو خوب فهمیدم و اون اینه که لذت واقعی بدون زحمت به دست نمیاد و این مواد مخدر و الکل هر لذتی که به آدم میدن از آدم پس میگیرن حتی چند برابرشو. پس باید از لحظات برای زحمت کشیدنو دیدنن نتیجه آخرو در نهایت لذت بردن استفاده کنیم.

اینجاست که مسئله سن میاد وسط. حالا اگه سنمون از یه حدی گذشت یعنی دیگه تلاش کردن فایده ای نداره یعنی دیگه زن و بچه همه زندگی آدم میشه. نمیتونه تفریحی غیر از شاد کردن اونا داشته باشه؟ نمی تونه واسه خودش هدف دیگه ای بسازه؟

من که میگم نه. اتفاقا برعکسش زندگی نامه افراد موفق رو بخونید تعداد قابل توجه‌ی تو سن بالا به موفقیت رسیدن از جمله ونگوک ، جولیا چایلد و...البته نه این که بگم حتما به موفقیت برسیم تا بتونیم تفریح کنیم نه خود موفقیت از نظر من تفریح. و تو مسیر خوب راه رفتنم تفریحه. 

این جمله امام علی(ع) باید با طلا نوشت بزرگ ترین تفریح کاره. 

پس برای تفریح جون بودن همه چی نیست.

۳ ۲

فردا هم میگذره سال دیگه هم همینطور

داشتم فکر میکردم فردا که آخرین روز دانشگاه ما تو امساله و بخاطر دور بودن بچه ها هم قراره حدود یه ماه تعطیلات عید داشته باشیم تو دو روزم میشه همه درسای این ترمو جمع کرد.28 روز باقی مانده رو چی کار کنم؟

دیگه عید دیدنی مسافرت و... چقدر مگه طول میکشه؟ این سوالا واقعا ذهنمو مشغول کرده بود که یهو یاد عید پارسال افتادم.عیدی که توش هیچ کاری نکردم فقط مسافرت و عید دیدنی (که از نظر من فوق العاده مزخرفه) آخرشم پشیمون از همه چی سال جدیدو شروع کردم و امسالم دیدین چه بلایی سر هممون اومد.

راستش امسال میخوام کاریو بکنم که دوست دارم و اونم یادگرفتن یه چیز سخت اما برای من لذت بخشه.امیدوارم آخر عید بیام اینجا براتون پست بزنم که یادش گرفتم تا اندازه زیادی الانم هدف گذاری کوچیک کردمش که بتونم لقمه لقمه جلو برم توکل به خدا

پ ن 1 : تو این چند روز که ننوشتم روز مادرو داشتیم که جا داره تبریک بگم به کسایی که از جون و دل برای بچه هاشون مایه گذاشتن تا بزرگ بشن کسایی که درد کشیئن تا ما درد نکشیم

پ ن 2 :شطرنج سوپر استاد بزرگا (رتینگ بالای 2700) رو  به صورت فوق العاده حرفه ای دنبال میکنم و الان مسابقات کاندیداتوری قهرمانی شطرنج جهان در حال برگزاریه که کاریاکین در یک شب وحشتناک بازیشو به شهریار ممدیاروف آذری باخت.

برای دیدن ادامه مطلب اینجارو بمال ۱ ۰