کنفرانس

شنبه 23 آذر هم گذشت.

روز خوبی بود شب زیاد خوابیدم و سر درد همیشگی صبح. یه چایی غلیظ خوردم با نون و عسل. کلاس اول استاد رو ننشستم و تو کتاب خونه دانشگاه بودم. استاد فهمید و ساعت دوم برای من و خیلی از بچه های دیگه که این روال رو پیش گرفته بودن غیبت زد. احساس گلو درد دارم امیدوارم مریض نشده باشم. نهار رزرو نداشتم و همبرگرد خوردم. هوای رشت ابری بود و صبحش کمی سردم شده بود. کلاس بعدازظهر خوب بود گروه ما کنفرانس خوبی داد خلاصه و مفید غیر از گروه ما سه تا گروه دیگه هم ارائه داشتن که خیلی طول کشید. یکی از بچه ها که گروه فیلمبرداری نداشت از من خواست تو فیلمش بازی کنم منم این کار رو کردم و بنا به اجبار یه جایی روی آسفالت دراز کشیدم تا کسی بهم امداد اولیه بده. شام کوکو سبزی داشتیم و چند تیکه کیکی هم خوردم. سه تا مقاله برای خودم و دوتا دیگه از بچه ها جور کردم که 2 نمره از تاریخ تمدن بگیریم به سبک کپی پست نیم ساعتم طول نکشید. یکی از بچهای کلاس سروش نگران تشکیل شدن کلاسا بود که بهش گفتم تا اونجایی که میدونم حالا حالا ها تشکیل نمیشه. هنوزم وقت نکردم فیلم ببینم. قطعا کودکی ایوان تارکوفسکی در اولویته.

reza sf ۰ ۱
نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.