مکبران بی تکبر
۳۰ ارديبهشت ۰۰ / ۰۰:۰۰
| در طول دبیرستان. بازرسی قرار شد بیاید و دو ساعتی برایمان سخنرانی (زر بزند) کند بچه ها انواع راه فرار را بررسی کردند. هیچ کدام عملی نبود و این شد که بعد از بیست و خورده ای سال اولین نماز جماعت دبیرستان با لج بچه ها و فشار به مدیر مدرسه برگزار شد. چه نماز باشکوهی. با خدا و آتئیست. بسیجی و سکولار. مشروب خوار و دوغ خوار. وضوع گیر و بی وضوع. حتی آنانی که نمیدانستند نماز نشسته نیست. همه آمده بودند. ارش خدا به لرزه افتاده بود. نمازخانه جای سوزن نبود. و چه با شکوه آن روز از دست شیطان سخنران رانده شده به سمت خدا رفتیم.
reza sf
۲