سیر تحمل

|      دوران کودکی و نوجوانی اگر در یک خانواده متوسط کسی بزرگ بشه نظر مخالف رو تحمل نمیکنه و گارد محکمی جلوش میگیره. این اتفاق در سالهای میان سالی به بی تفاوتی و حداقل شنیدن مخالف میگذره و سال های پیری دوباره نمی تونه مخالف رو تحمل کنه این بار نه بخاطر این که مخالف خودشه بخاطر این که میدونه نظر مخالف به ضرر هزاران نفر از جمله خودش ختم میشه. این چرخه دیکتاتوری در مورد همه نیست ولی حتما بالای 90 درصد جامعه درگیرش میشن.

۰ ۴

چرا تغییر نمی کنیم؟

|      یک، ورودی یکسان خروجی یکسان دارد. دو، قوانین دنیا تغییر ناپذیراند. سه، هر گونه مبارزه با قوانین دنیا محکوم به شکست است. بنابر این تغییر میکنیم اگر در مسیر طبیعت باشیم و در غیر این صورت هرگز. پس منطقی فکر کنیم به جای این که به رویاهایمان لباس منطقی بپوشانیم.

۰ ۳

پانصدمین پست

|      به نیمه راه رسیدم. قراره نصف دیگه این بلاگ نحیف پر بشه و یک خداحافظی غمگین داشته باشم. پیشبینی من اینه که تا چهار سال دیگه این اتفاق میوفته. به همین مناسبت بد نیست درباره چرا نویسی که قبل تر ها نوشتم باز هم حرف بزنم. همین چند وقت پیش سخنرانی دکتر مکری رو گوش میدادم که میگفت نوشتن روزانه خاطرات در دراز مدت برای مغز آدمی بسیار مفیده و به ذهن نظم میده هرچند اگه به ظاهر خود شخص متوجه این قصه نمیشه. برای من ظاهرش هم مشخصه، مثل تخلیه روانی میمونه، مثل دویدن، گریه کردن و... نوشتن برای من همه چیز رو ساده میکنه استرس رو کم میکنه و باعث میشه کمی، تاکید میکنم کمی به خودم نزدیک تر بشم. نه برام مهمه کی شروع کردم و نه برام مهمه کی تمونم میکنم یا میمیرم. نوشتن نیاز منه مثل نفس کشیدن.

۰ ۴

حرارت دیده

|      لوله های تو کار شوفاژ ساختمون ما سال هاست زیر آجرها خم به ابرو نیاوردن. حرارت های بالا رو تجربه کردن و ذوب نشدن. تو برف و یخبندان ها ترک نخوردن. از دست انواع حشرات موذی زنده موندن. تنها دلیل این همه موفقیت و استقامت این جونورها یک چیز میتونه باشه و اون حرارتیه که تو کار خونه موقع ساخت بهشون دادن. اگه موقع ساخت با حرارت شدید شکل نمی گرفتن با اولین حرارت آب گرم ذوب شده بودن و نابود. ارزش این لوله ها به سختی هست که تحمل کردن. درست مثل آدم ها.

۰ ۴

ایران مال

|       چه اسم با مسمایی داره این ایرانمال. قبلا درباره اش حرف زدم اگر کسی بخواهد بداند چگونه ساخته شده کافیست به نیمه دوم اسمش نگاه کند که مخفف خوبیست. اگر اشتباه نکنم این جمله از امام علی است. کاخی ساخته نمی شود مگر این که کوخی برای فقرا به وجود بیاورد. جالب است کاخ های امروز اسم های با مسما دارند احسنت.

۰ ۱

دو حراف

|      از تله تئاترهای به یاد ماندنی تلویزیون میشه به همین دو حراف سروانتس اشاره کرد. داستان کمدی که زیر پوست کمدیش به یکی از فلسفی ترین جواب های بشر نگاه میکنه. مقابله مثل خود. سروانتس نشون میده در مقابل زبان بی اختیار فقط یک چیز قوی تر قرار میگیره و اون یک زبان بی اختیار دیگه هست. شاید اگه به باقی رذایل انسانی مثل دروغ گفتن هم نگاه کنیم کسی بجز یک دروغگوی دیگه نمی تونه به دروغگوی دوم ضربه بزنه و این تکنیک آینه در مقابل بدی تو باقی مسائل هم جوابه. اینم بگم بازیگران این نمایشنامه دیالوگ های بسیار زیادی رو باید تو کمترین زمان بگن که خیلی کارشون رو سخت میکنه شاید بعد بانو مکبث سخترین نقش های تئاتر به کاراکتر دو نفر این نمایشنامه برسه که تا الان هزاران نفر بازیش کردن.

۰ ۱

پر خوابی

|      این روزا عده زیادی از جونا و نو جونارو میبینم تو فضای مجازی که از افسردگی گله میکنن. افسردگی حاد منظورم نیست همین افسردگی سطح پایین که گاهی میاد و گاهی میره. یکی از دلایلش تغذیه هست یکی دیگه بی کاری و از نظر من بدترینش همون پر خوابیه. به عنوان یه آدم پر خواب میگم که روزای تعطیل تا میتونم میخوابم. اگه میتونید و انگیزه ای دارید که براش بجنگید سر یک ساعت بخوابید و سر یک ساعت مشخص بیدارشید که کلید موفقیت پشت همین کاره و اگه نه که پی کسالت و بی حالی و افسردگی رو به بدنتون میزنید عوضش فکر میکنید بیشتر لذت میبرید.

 
۱ ۳

نویسنده

|      امسال جشنواره فیلم فجر یه فیلم رفته که من این موضوع رو سال ها پیش کار کرده بودم و نمایش نامه ای هم ازش نوشته بودم. متاسفانه فرصت نشد جایی اجرا کنم. اونم به عنوان یه آدم گمنام تو این زمینه. ولی خوب چیکار میشه کرد مثل عاشقی که معشوقش ازدواج کرده از طرفی خوشحاله که خوشبخت شده و از طرفی ناراحته که با اون ازدواج نکرده.

۳ ۲

داستان بابانوئل

|      با این که دو سال از اومدنش میگذره امروز کلاوس رو دیدم و چه داستان خوب و گرمی داشت. سبک نزدیگی به سیاره گنج و تنها تفاوتش همون یه لایه رندر والت دیزنی گونه طور بود که روی نقاشیاش آورده بود. با همون ترکیب رنگ و همون صورتای کشیده و اندام های کاریکاتوری. خلاصه که حسابی خاطره بازی کردم باهاش. سیر تحول شخصیت اصلی که اول فیلم در حد و اندازه های قهرمان نیست و آخر فیلم قهرمان میشه قابل تحسینه. پیام های اخلاقی زیادیم داره و از حالت یه قصه کلیشه ای برای کودکان زده بیرون. کوتاه بگم یه اثر به اندازه شده هرچند بچه های دنیای امروز به این چیزا راضی نمیشن و دنبال گیمن.

 

۰ ۱

روزنامه نگاری

|      اکثر نویسنده ها و نمایش نامه نویسا روزنامه نگار بودن. روزنامه نگاری یعنی دانش و فهم بالا در خلاصه نویسی. یعنی کنترل ذهن مخاطب و برداشتن قلم از روی کاغذ زمانی که مخاطب نیاز به تنهایی داره یعنی جذاب نوشتن متن کوتاه نه کامل نویشی. و این راز کوتاه نخ کردن سوزن خیاطیه که بیشتر از همه میفهمه.

 
۰ ۱