تیغ کند

|      صدها سال بشر عادت کرده غیر از تعریف درباره خودش چیزی نشنوه. یادگیری بد شنیدن و انعطاف پذیر بودن از سخت ترین مشکلات پیش روی قرن بعدی میلادی میتونه باشه.

۰ ۵

رگه های ترس

|      امروز تولد چرچیله. چرچیل نماد سیاست مداری دنیاست. خیلیا به جنایاتش  می شناسن مثل بمباران درسدن آلمان که جز کشتن هزاران نفر بی گناه کمی هم زهر چشمی بود برای هیتلر یا قحطی های بزرگ در آفریقا و ایران که بعضی از مورخین منشا اون هارو اقدامات اینگلیس می دونن هرچند اون زمان اینگلیس برای خودش هم غذا نداشت چه برسه برای دیگران اما استعمار کشورهای اطراف و فشار سیاسی نظامیش قطعا بی تاثیر نبود. اما من این آدم رو از روی جمله کمدی و عجیبی میشناسم که به یه خبرنگار گفته بود. ماجرا این جوری بود که خبرنگار ازش میپرسه شما نظرتون درباره آماری که فلان مسئول نظامی داده چیه و چرچیل جواب میده:

  من آماری که با خودکار خودم عوضش نکنم رو قبول ندارم.

|      این حرف ظاهری کمدی داره. یعنی میخواد بگه همه ادما تو آمار دست میبرن و منی که از همه بیشتر تو این زمینه دروغ میگم فقط دروغای خودم رو قبول دارم ولی پشتش یه هوش سیاسیم هست که همه سیاست مدارا ندارن. چرچیل میدونه چی به مردم بگه و چقدر مردم رو ناراحت کنه که ناامید نشن ولی عمق درد رو بدونن ولی باقی سیاست مدارا نه. به نظرم همین نکات ریز سرنوشت جنگ رو برگردوند نه سخنرانیای طوفانیش.

 
۰ ۱

کینگ اف پی اس

|      به یاد دارم در مسابقات پی اس دانشگاه شرکت کردم و در دور تک حذفی مسابقه اول 6 گل خوردم. بعد آن دیدم به ویدئو گیم تغییر کرد و از حالت رقابتی به حالت صرفا برای تفریحی و وقت گذرانی تبدیل شد. در این روز های حوصله سر بر کویدی هم نسبت به زندگی همچین حسی پیدا کردم.

۰ ۲

اسطوره

|      مارادونا هرگز برای من یک اسطوره نبود شاید به خاطر این که در زمان به دنیا اومدنم، فوتبال حرفه ای رو کنار گذاشت. بیشتر از فوتبالیست به عنوان یه شارلاتان داخل زمین میدونمش. هر چند چه در اعتیاد چه در فوتبال چه در شارلاتان بازی گزینه هایی بهتر از اون میشه پیدا کرد ولی در ترکیب این ها و حواشی بیرون زمین بعید میدونم در 200 سال آینده نظیرش بیاد. آرام بخواب قهرمانی که اسم آژانتین رو سال ها بر سر زبون ها آوردی. دیگه لازم نیست واسه کوک کشیدن روی نیمکت دیوار دفاعی بذاری.

۰ ۱

کپی از روی کپی

|      آقای پیکاسو یه جمله معروف داره که میگه :

هنرمندانِ بد کپی می کنند، اما هنرمندانِ خوب می دزدند.1

 |      شاید برای هر کسی که اولین بار پشت پیانو میشینه و گام ها رو یاد میگیره این سوال پیش بیاد حالا چی بزنم؟ عمدتا آدمای معمولی به جوابی هم نمیرسن. در حد دوتا ترک فالش و بد سعی میکنن ادامه بدن ولی اونایی که یکم باهوش ترن می دونن پروسه خلق از ابتدا به صورت آسمانی نازل نمیشه و نیاز به کپی داره. این کپی میتونه از بتهوون طبیعت یا حتی صدای دارکوب باشه. وقتی کپی تموم شد حالا میشه دستکاریش کرد. بزرگان هنر انقدر کپی خودشون رو دستکاری میکنن و به جای منبع، خودشون رو به اثر اضافه میکنن که دیگه چیزی از اثر کپی شده اصلی نمیمونه.

|       در مورد جمله پیکاسو البته باید بگم هنرمندان بد اشتباه رایج تو ایرانه اصل اینگلیسیش رو تو پا ورقی مینویسم. ولی قسمت اول جملش شاهکاره اگه تا جایی اون کپی رو نتونی ادامه بدی و لو بره و تا جایی که به یک سرقت ماهرانه تبدیل نشه. نمیشه اسمت رو هنرمند بزرگ بنامی. البته بعد استاد شدن پروسه خلق بدون کپی هم ممکنه.

 


1.good artists borrow, great artists steal

۱ ۴

سکوت جنگ

|      ماه پیش دوبله فارسی 1917 رو برای پدرم گذاشتم ببینه قبلش هم توضیح دادم که این فیلم با یه شات کامل دوربین و بدون کات گرفته شده. فکر میکنم ده دقیقه از فیلم نگذشته بود که فهمید کات مخفی داره و گفت اصلا هم فیلم خوبی نیست. به خودم گفتم پدری که هیچ شناختی از سینما نداره این موضوع رو فهمید  پس این سیل منتقدایی که نمره پایین بهش دادن بی دلیل نیست راستش خودمم زیاد از فیلم خوشم نیومد به نظرم پول زیادی هدر دادن واسه یه داستان معمولی رو به پایین با کلی باگ داستانی. همون طور که قبلنا صحبت کردم تو چیزای بدهم میشه چیز خوب دید. این اثر هم استثنا نیست.

|      یکی از چیزایی که امروز بعد اخبار جنگ و صلح ارمنستان و آذربایجان یادم اومد سکوت جنگه که تو این فیلم عالی رعایت شده از قدم زدن سربازها روی چمن بالای رودخونه و حتی توی سنگر دشمن بگیرید تا لحظه مرگ یکی یا آخر فیلم. درستم همینه جنگ علاوه بر مقدار زیادی صدای توپ،خمپاره و صدای تیر، سکوت داره. متاسفانه توی فیلما دیگه معروف جنگی نمی تونیم سکوت جنگ رو ببینیم. سرباز رایان که چند دقیقه ای هم طول نمیکشه و وبا دیالوگ پر میشه. دشمن پشت دروازه ها رو که نگم. بهترینش خط باریک صلحه که اونم سکوتش از جنس طبیعته و جنگل و کوه نه پشت میدون جنگ. راستش منم تو جنگ نبودم ولی اونایی که بودن زیاد از این سکوت وحشتناک جنگ میگن. اینم بدونید صدا نسبتا آدمو هوشیار میکنه ولی سکوت فقط استرس میاره. هر دو بدن دومی بدتر. مثال ارمنستان فعلی.

 

 
۰ ۲

شمشیر سامورایی

|      تا مدت ها فکر میکردم نماد سامورایی شمشیرشه. بزرگان سینمای ژاپن از کوروساوا گرفته تا انیمه های میازاکی این تصور رو برایم ایجاد کرده بودند که شمشیر یک سامورایی بزرگترین و مهم ترین دارایی اون در جهان است. سامورایی بی شمشیر عملا سامورایی نیست. آرزو داشتم یک شمشیر از اون آلیاژ اصیل رو به هر قیمتی که هست بخرم و به اتاقم بزنم و هر وقت به عظمتش نگاه کنم یاد جنگندگی اونا بیوفتم و راه سخت زندگیم رو مثل اونا دنبال کنم. اما در میان انبوه فیلم های ژاپنی یکی رو جا انداخته بودم. حدود ده سال پیش یکی از آخرین کلاسیک های ژاپنی درباره سامورایی ها که متعلق به کوبایاشی بود رو دیدم. اسمش هاراکیری بود تا قبل فیلم بارها درباره مراسم هاراکیری خونده بودم و میدونستم تماما بحث شرافته و از این فیلم و داستانش درباره حماسه شمشیر زنی و اخلاق سامورایی ها چه انتظارها که نمی کشیدم. اما بعد دیدنش نه تنها دیگه نمی خواستم شمشیری به اتاقم بزنم بلکه مطمعا شدم سامورایی بودن به شمشیر نیست. که هر آس و پاسی می تونه شمشیر داششته باشه ولی شرافت سامورایی رو هرگز. کوبایاشی سامورایی رو به تصویر کشید که نه ذره ای رزمنده بود نه شمشیر فلزی داشت اما برای نجات بچه و همسرش هر کاری رو کرد و آخر در همین راه کشته شد و اما پدرش که شمشیر زنی قهاری بود و شمشیرش از استیل اصیل بود به انتقام اون برخاست. و در آخر نشون داد شرافت  بیشتر از یه تیکه آهن می ارزه. دیالوگ پدرش که از قضا دیالوگ اصلی فیلم هم هست هرگز یادم نمیره که گفت: 

ننگ بر من که شمشیرم را می توانستم بفروشم و با پولش دکتر بیاورم اما هرگز به فکرم نرسید که این تکه آهن را که روزی روحم می نامیدم از خود دور کنم.
 


پ.ن: متاسفانه عموم هفته پیش فوت کرد. بیماری های زمینه ای زیاد و کرونا از علت هاش بود. سومش جمعه بود و مجبور بودن در بهشت زهرا تهران دفنش کنن.
پ.ن.۲: درخت آلوچه قرمز نصفه بریده شد علتشم این بود که درخت دیگری به اشتباه در موقع بریده شدن رویش افتاد و مجبور بودند اون رو نصفه قطع کنند. به پدر پرخاشی هم در این باب کردم گفت نگران نباش مثل حرسه رشد میکنه. دروغ قشنگی بود همراه با امید.
پ.ن.۳: کیس گل کشیده ای رو به بیمارستان آوردند که با حرف هایش ساعت ها خندیدیم و شاد شدیم. جای شما خالی استند آپی بود برای خودش.

۰ ۵

زندگی لزج

|      شاید اگه تو سن 10 سالی از من میپرسیدن به نظرت این آدمای فقیر که پول غذا خوردن خودشونم ندارن حق بچه دار شدن دارن یا نه؟ به سرعت جواب میدادم نه. آخه چرا باید یه بچه بدبخت دیگه به این دنیا اضافه شه. خوشبختانه نظرم تو همون سالا برگشت. کتاب معروفی خوندم اون زمان به اسم استاد عشق که زندگی نامه پرفسور حسابی بود. تو اون کتاب مفصل توضیح میداد یه مادر که پول غذا خوردن خودش رو نداشت چطور دوتا بچه رو بزرگ میکنه و میشه با فلاکت تمام هم زندگی کرد و بالاخره به درجه بالایی از تاثیر گذاری مثبت توی ایران و دنیا رسید. اگه این سوال الان ازم پرسیده بشه با قاطعیت میگم به من مربوط نیست و تز اجتماعی.

۰ ۰

خشم روز

|      در دوران آموزشی چیزی داشتیم به اسم خشم شب. اینطور بود که شب ناگهان کل بلندگوهای پادگان با داد و فریاد و صدای توپ و موشک به لرزه می افتاد و از طرفی سربازان نگهبان با رگبار آکا 47 های خود ریتم سمفونی وحشت را هارمونی میدادند. دلیل این وحشت چه بود؟ آمادگی. آمادگی برای چی؟ برای وحشت نکردن. یعنی وحشتمان می دادند که وحشت نکنیم تا غافلگیر نشویم. بگذریم از این که در بچه های بالا آشنا داشتیم و هر شبی که که خشم شب داشتیم ساعت زنگ می گذاشتیم که زودتر پوتین و لباس هایمان را برای وحشت بپوشیم جالبش اینجا بود که بارها این کار را می کردند و همه وحشت می کردند اما فرمانده باور نداشت وحشت دست انسان نیست و دوباره دستور میداد برای وحشت نکردنشان شب ها وحشتشان دهید.

۲ ۲

اتکینسون

|      بعضی ها فکر میکنن کمدی بازی کردن کار راحتیه. میری جلوی دوربین دلقک بازی و ژانگولر بازی درمیاری ملت میخندن. شاید بخاطر امثال کمدی های سینمای ماست که اینجوری فکر میکنن که تا حدودی هم سر سینمای ما اشتباه نمی کنن ولی در مورد جهان اینطور نیست. یه ویدئوی قدیمی از روان اتکینسون دیدم که چطور برای انیمیشناش استوری برد می کشید چطور تمرین می کرد و چطور کارگردانیش می کرد. حیرت انگیز بود نه تو انیمیشن که تو هر جای دیگه ای بازیگر کمدی باید مثل یه کارگردان کار کشته موقعیت سکانس رو درک کنه و به تناسب شرایط موقعیت کمدی خلق کنه اگه این موقعیتی که خلق میکنه فقط چند ثانیه بیشتر کش بیاد و یا کمتر بشه دیگه نتنها کمدی نیس بلکه لوس هم میشه که تو سینمای ما به وفور میشه دید و توسینمای جهان اسطوره هایی مثل چاپلین و لورر هاردی و باستر کیتون بودن که با دقت روی همین ثانیه ها جاودانه شدن. میگن اتکینسون بخاطر قیافش تو تستای بازیگری پشت سر هم رد میشد و تصمیم گرفت شخصیت مستر بین رو خلق کنه و به تنهایی کار کنه بعد از اون بود که به پول زیاد و شهرت جهانی رسید فیلمای جدی هم تو کارنامش داره و ثابت کرده واسه عشقش بازیگری حاضره از شخصیت میلیارد دلاری بین هم بگذره.

|      شمایی که داری این وقت شب اینو میخونی وارد آذر شدیم و یکسال از کرونا گذشته ولی تموم نشده. گویا این بشر رفتنی نیست.

۰ ۲