سطح بدبینی

چند روز پیش آبه نخست وزیر ژاپن اومد تهران. نکات سفرشو خودتون بهتر میدونید اما تو این چند روز هرچی خوندم تو خبرگزاریا درباره این بوده که آقای آبه به چه دلیلی اومده و قراره چی رو از ایران بکنه ببره. حتی یکی هم به پیشرفتی که قراره ایران از این روابط ببره نپرداختن البته تا اونجا که من دیدم.
حتی چندتا از خبرگزاریا مثل اسپوتنیک به دلایل سیاسی مثل آشتی ایران و آمریکا و دیدار مقامات دو کشور  اشاره کردن ولی کوچکترین نشونه ای که قراره برای ایران این کشور رو به جلو باشه اصلا و ابدا نگفتن. قبلنا مردم فقط به مسئولین خودمون بدبین بودن ولی امروز تبدیل شده به مسئولین جهان جوری که فکر میکنن قراره همه سرمون کلاه بزارن.
۰ ۳

یور نیم

انیمه متوسطی است. دلیل گرفتن نمره بالایش و ایستادن در جمع صد اثر برتر ای ام دی بی را نمی دانم احتمالا ژاپنی ها و عاشقان انیمه ژاپنی که تعدادشان کم هم نیست با هم برای رای دادن به آن یورش برده اند که موفق هم بوده اند.

سنت ژاپن را به زیبایی به تصویر می کشد. فرهنگ جزو لاینفک هنر ژاپن است از نقاشی ها و پارچه ها تا سینما و انیمه همه و همه از فرهنگ تاریخ و بیشتر از همه سنت ژاپن وام گرفته اند و درباره آن حرف میزنند و یور نیم هم از این نظر مستثنا نیست.

عشق در این سبک هنر بیشتر از این که داستانی باشد موید نیاز است افرادی که عاشق می شوند انگار به غذایی برای خوردن می رسند و آنهایی که عاشق نمی شوند و نیستند گویی به دنبال غذا یا هر نیاز فیزیولوژیک دیگری هستند که البته بد است. فاصله گرفتن از متد داستان گویی بر پایه رخداد عاشقانه به ظاهر اتفاق خارج از کتاب میمونیست اما در عمل جز کسالت برای خواننده چیزی ندارد.

جزئیات زیاد فیلمنامه بد است. به قدری بد که بعضی موقعیت ها آدم می ماند به اصل داستان در حال اتفاق بی اندیشد یا به جزئیات های کلاس تصویر. بگذریم که در نگاه اول هر دو را از کف می دهیم.

از لازمه نانوشته هر انیمه ژاپنی شوک و اغراق زیاد است که نمیدانم چرا روی چنین چیزی تولیدکنندگان اصرار دارند شاید به خاطر مخاطب کودکشان است که نگاه این مدلی را از اوجب واجبات می بینند. با کوچکترین اتفاق عجیبی شخصیت های داستان وااااااا اییییی اویییییی را سر می دهند و از جدیت داستان به شدت می کاهند مقایسه کنید با تولیدات پیکسار می فهمید.

اثر به شدت کات می خورد شات از بالا و پاین چپ و راست کات می خورد که برایش چند سکانس خوب هم ساخته و تدوین هم در کلاس بالاییست اما سریع و پشت سرهم است و باعث می شود سریع از دست بدهم جای این که ببینیم و فکر کنیم.

جدال تکنولوژی و ثروت هم در نوع خود جالب است بی شک از اولویت های تولید چنین انیمه ای بردن مخاطب به ژاپن قدیم و سیر تحول آن به ژاپن جدید است که موفق هم بوده.

توکیو در داستان به مثابه یک رویا می ماند افرادی که در آن زندگی می کنند کار سنگین درآمد بالا اقتصاد خوب غذاهای درست حسابی و هزاران چیز دیگر دارند جز یک چیز و آن هم آرامش است. این بخش انیمه خوشم آمد که تنها یک خلال می تواند تمام آرزوها و رویاهای انسان را پاره پوره کند قبلا به آن توجه نکرده بودم و جالب بود.

یکی از جالب ترین چیزهایی که ذهنم را در این انیمه مشغول کرد زیر نویسش بود در واقع زیرنویسش فقط در زیر نبود در بغل و بالا و چپ و راست اطلاعاتی از ژاپن فرهنگ گفتار فرهنگ نوشتار و ترجمه آهنگ ها داشت که عالی بود چه بسا سکانس های زیادی را به برکت داشتن این زیر نویس خوب توانستم بفهمم وگرنه من کجا و فهم آن زبان خرچنگی کجا. خدا به زیر نویسورش یک در دنیا و صد در آخرت دهد.

نمره من به انیمه 1.12 از 4

۰ ۳

هیکیکوموری

احتمالا شما هم مثل من که تا چند هفته پیش نمیدونستم هیکیکوموری چیه هیچ نظری دربارش ندارید. خوب بزارین براتون ساده بگم این واژه یه شغله ،شغلی که توش فرد هیچ کاری نمیکنه بجز این که بر دستشویی بره حموم موشو کوتاه کنه یا به اطرافش داخل اتاق یه سرو سامونی بده. جریان به وجود اومدنشم اینجوریه که حدود 25 سال پیش یسری آدم که پدر مادر پولدار داشتن تو ژاپن نمیخواستن کار کنن شروع کردن به داخل اتاق نشینی مطلق و براشون از بیرون غذا میاوردن براشون هرچی دوست داشتن تهیه میکردن و فقط اینا مینشستن پشت تلویزیون و اینترنت.

بعدها این شغل آوازه ای جهانی برای خودش پیدا کرد جوری که الان میگن تو مهد تولد این شغل حدود 800 هزار نفر هیکیکوموری وجود داره و قراره این رقم تا 20 سال دیگه به مرز 2 میلیون برسه.

همین که آدم میره عکساشونو نگاه میکنه یه حس عجیبی راجب این شغل پیدا میکنه من که اتاقم از یه هیکیکوموریم داغون تره اما موضوع اتاق و غذا و دستشویی نیست موضوع اینه که طرف 20 ساله از اون لونه بیرون نیومده یه پارکی نرفته یه رستورانی نرفته موزه ، استادیوم ، سینما ، رفیقا .... حتی زندانم اینجوری نیست.

عکس بالا که شاهکاره یه زوج هیکیکوموری رو میبینید که اتفاقا اتاقشونم خیلی مرتبه احتمالا خانومه خیلی حساس بوده که محیط زندگیشون به این شکل در اومده.الان سوالی که به وجود میاد اینجا اینه که هردوتاشون شغل شریف هیکیکوموری رو دارن پس اینا کجا همو دیدن کجا عاشق هم شدن کجا ازدواج کردن و...

بگذریم این شغل حتما تو ایرانم طرفدارای زیادی داره اما بخاطر وضعیت اقتصادیمون امکانش برای 98 درصد جامعه نیست و چه بد. خودم به شخصه دوست دارم بشینم با یکی از اینا مصاحبه کنم چندتا سوال اساسی ازسون بپرسم (تو نت میگردم مصاحبه یا چیز خوبی بود ترجمه میکنم ولی خوب فعلا وقت ندارم) یکی ازون سوالات اینه اصلا هدفت از زندگی چیه واقعا این که نفس بکشی برات بسته ؟ آرزویی نداری اصلان ؟ نمیخوای دیده بشی؟ نمیخوای دنیارو ببینی؟ (از یکی بیشتر شد)

اینجا هم عکساشونه والا هنوز نمیدونم اینا چطوری از تنهایی نمیمیرن.

۴ ۲