قدیمی

امروز یه تاکسی سر راهی سوار شدم همه چیزش قدیمی بود رانندش پیرو قدیمی روکش صندلی قدیمی روکش فرمون قدیمی ساعتش ۷:۳۰ بود اونم وسط بعدظهر جاسوئیچی رانندهم حتی قدیمی بود.

تو جاده با سرعت کم تو دولاین چپ و راست هر چی ماشین بود داشت از ما سبقت میگرفت انگار داشتم تو زمان سفر میکردم اونم سفر به عقب نه سفر به جلو.

چشم باز کردم دیدم رسیدیم حیف شد داشت حال میداد لحظه پیاده شدنم از ماشین مثل لحظه جون دادن آدما چند ثانیه قبل مرگشون بود.

وقتی در ماشینو بستم همه چیز به حالت قبل برگشت با سرعت با شتاب بی هدف، مصنوعی

reza sf ۲ ۶
نار تی تی
از این تاکسیای کهنه سرباز طور :d خوشم میاد.
چندروز پیش منم یکیشو سوار شدم.

البته مال من سرباز طور نبود.

اره حس خوبی دارن

یه بنده خدا
جالب بود

ممنون

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.