روز کنسل ها

دو روز پیش سه کلاس سنگین در دانشگاه داشتم که وسطی حضور غیاب نداشت. اولی را نرفتم چون استاد سخت گیر نبود و تاثیری روی پایان ترمش نداشت هرچندغیبتم را خوردم. سومی را زنگ زدم از دوستم بپرسم تشکیل می شود دانشگاه بیایم یا نه که گفت استاد همان استاد اولیست احتمال حضور غیاب مجدد با توجه به یک بار حضور غیاب کردنش اگر صفر نباشد نزدیک به آن است همین شد که آن را هم نرفتم. در بیرون دانشگاه جای دیگری کلاس می رفتم که انجا یک هفته ای بود تمام شده بود و کلاس هنری شبم هم استاد حالش خوب نبود. این اولین بار بود که میدیدم چنین روز شلوغی را از خانه سپری کردم بدون حتی کوچکترین حرکتی. چهارشنبه همه چیز کنسل شد و یک قرار مهم کاری که جمعه باید با دوستم می رفتم هم در عین ناباوری به دلیل مشکل یکی از اعضای کار کنسل شد و من مانده ام با این همه کنسل های هفته.

پ.ن1: ماجرای نیم روز رد خون را با رفیقم دیدیم بد بود به نظرم خیلی بد حتی به اندازه ای نبود که بخواهم حرفش را بزنم

reza sf ۰ ۴
نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.