RUN

|      سکانس کوتاهی تو شاتر ایلند بود که دیکاپریو میره با یه زنه تو تیمارستان حرف بزنه و در میانه های گفتگو زنه تو دفترچش مینویسه RUN من این سکانس رو هیچ وقت یادم نمیره حتی اگه اسم تمام شخصیت ها و جزئیات داستان یادم بره این سکانسه خیلی تو مغزم نشسته. انگار نماینده یه آدم آگاهه از پشت زندگیت که میدونه قراره چه اتفاق بدی تو زندگیت بیوفته و از طرفی میخواد جایگاه خودش رو هم حفظ کنه تا دیگران نفهمن داره به شما کمک میکنه. تو زندگی منم این اتفاق افتاده نه البته توصیه به دویدن و فرار. یک بار توصیه به خاموش بودن که ای کاش گوش میدادم و یک بار توصیه به دل کندن که خدارو صدهزار مرتبه شکر با مغزم گوش کردم هر چند قلبم تسمه تایم پاره کرد.

reza sf ۲ ۳
ساحل ملک

راستش الان اصلا تمرکز ندارم

هیچی نفهمیدم 

یه الان دوباره میخونم یا فردا میام سراغش 

تمرکز نمی خواد. دوباره خوندنشم ارزش نداره.

علی شبانه

شاتر آیلنده البته

بله شاتر ایلند

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.