داداشای کارامازوف

|      یکی از طولانی ترین رمان ها و در عین حال درگیر کننده ترین رمان هاییه که خوندم در حدود 1700 صفحه و گیر و دار یک جنایت رو با دقت از قبل و بعدش در قالب قصه توضیح میده. از طرفی پر از جملات تاثیر گذار و میخکوب کننده و ازطرفی شاید وصیت نامه داستایوفسکیه چرا چون برادر بزرگتر در تله هایی گیر کرده که میدونه چطور براش ساختن. میدونه چطور کار میکنه ولی نمیتونه ازش فرار کنه. چیزی شبیه اواخر عمر تئودور.

|      بین فیلمای سینمایی هم شباهت بسیاری داره به دختر گم شده دیوید فینچر و حتی فضا سازی فیلم. اونجاهم آخرش شخصیت اصلی میدونست قاتل کیه و تمام جزئیات جنایت رو میدونست حتی پلیس محلی هم سر از کار زنش پی برده بود اما در عمل نمی تونستن کاری کنن چون به قدری جنایت با دقت و برنامه ریزی و با شواهد محکم انجام شده بود که حتی فکر کردن به اشتباه بودن سناریو هم احمقانه به نظر میرسید چه برسه به باورش.

|      ممنون از تعطیلات که همچین فرصتی رو برام پیش آورد.

reza sf ۰ ۲
نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.