رخ داد جعبه سیاه

|      بچه که بودم فیلم دیدن ارزش خاصی داشت. شب ها وقتی موعد پخش فیلم می شد تمام کار های زندگیم نصفه و نیمه رها میشد و پشت جعبه می نشستم. انگار همه چی در این دنیا می ایستاد تا ان جعبه حرکت کند و بعدش که تمام میشد دنیا دوباره حرکت می کرد. حتی اولین دقایق فیلم هم برایم مهم بود. متنفر از نیمه دنبال کردن فیلم بودم و هنوز هم هستم. آن رخ داد تمام شد و الان دانلود تیشه به ریشه هیجان پخش زده. هر وقت دلت خواست پاز میکنی می روی دستشویی. دنیا را دور میزنی و بعد پلی. ان حس ایستادن دنیا سالهاست خورده شده. نتفلیکس هم شده عنکبوت سینماها. در هر سینمایی را باز می کنی تارش را می بینی.

reza sf ۰ ۳
نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.