عدو

|      نماینده دانش آموزی بودم و پسر مدیر هم در دفتر رایانه مدرسه مان کار میکرد به مدرسه رفتم روزی خلوتی بود و پیش مدیر ایرادات همیشگی بچه هارا گفتم منتظر ایمیلی از اداره کل بودیم که حدس میزدم تا چند روز دیگر نیاید. از پسرش پرسیدم و مدیر گفت هنوز مانده تا بیاید بیا چایی بخور و کمی حرف بزنیم به خاطر پسرش ماندم نیم ساعتی طول کشید کارم با پسرش که تمام شد و میخواستم بروم مدیر صدایم کرد و گفت ایمیل آمده. نمیدانم چه شد ولی بدون فکر کردن گفتم عدو شود سبب خیر. مدیر گفت چی؟ تازه دوهزاریم افتاد عدو اینجا یعنی پسر مدیر که اصلا معنی خوبی هم نمیدهد. در کسری از ثانیه حرفم را عوض کردم و گفتم سبب خیر شد هر چه بود. بعد آن یادم ماند بجای دقت روی معنی اصلی ضرب المثل روی معنی مورد برداشتش دقت کنم.

۰ ۴

هفت سال به درد نخور

|      دروس راهنمایی و دبیرستان ایران (که الان یکی شدن) به شدت مزخرف و به درد نخور هستن. بعید میدونم دانشگاه خوبی تو ایران وجود داشته باشه که بعد از ورود بهش استاد دانشگاه نگه همه رو دور بریزید هر چی رفرنس ها و ما میگیم گوش کنید.

۳ ۴

امتحان

روز اول مهر معلم یکی از بچه های هم باشگاهیم به همه بچه ها تو همون لحظه ورود به کلاس گفت برگه سفید در بیارین میخوام امتحان بگیرم. صدای هم همه تو کلاس پیچید و بعد کلی دادو بیداد بچه ها، بالاخره یکی جرعت کرد بپرسه خانوم شما که هنوز چیزی درس ندادین از چی میخواین امتحان بگیرین!؟؟ معلمه همونجا جواب داد قراره هرچی از سالای پیش یادتون مونده رو برگه بنویسید. نمرشم تو نمره ترمتون تاثیر داره. چند نفر گفتن تو یه برگه که جا نمیشه.چنر نفر گفتن چرا از قبل به ما نگفتین آماده باشیم؟ معلم گفت بنویسید حرفم نباشه.

هرکی یه چیز نوشت جدول ضرب، حروف الفبا و خیلیا هم چیزی ننوشتن.

معلم گفت هدف همین بود این که بفهمید شما هیچی نمیدونید و هرچی یاد گرفتین برای همون موقع بود و الان فراموش کردین. از الان تا آخر عمرتون جوری مطالب رو با مرور بفرستید تو حافظه بلند مدتتون که اگه هر موقع یکی از شما این شکلی امتحان گرفت یه کتاب ده هزار صفحه‌ای براش بنویسید.

۱ ۲