فابی

|      من از این کتاب لعنتی پروازشبانه دوسنت اگزوپری خیلی خوشم میاد نه این که خوب باشه من خوشم میاد. به هرکی گفتم بخونه بدش اومده به مزاج کتاب خونا خوش نمیاد به مزاج کتاب نخونا که جای خود شاید اونایی که عشق پروازن یکم از درگیریاش خوششون بیاد ولی کتاب برای چالش خلبان نیست که اتفاقا کتاب برای زن فابیان نوشته شده. برای بیرون رفتن از اتاق برای ترس، لرزیدن صداش، دستش و چه احساس عمیقی میسازه از استرسش. بدون هیچ موسیقی بدون هیچ تصویر. اولین بار و آخرین باری که تجربه خجالت رو از پشت خط های یک کتاب تجربه کردم همینجا بود. شاید هم در هر هنر دیگه ای. هر چند خجالت حس فراگیری نیست و طبیعیه با موضوعش اثرهای کمی باشه ولی من تجربه مشابه به غیر همین نداشتم.

بعد از چندسال برای دومین بار خوندمش میخواستم تا آخر عمر دیگه نخونم و برای خودم خرابش نکنم ولی نشد این روزا بهش احتیاج داشتم مثل آدم گرسنه ای که غذا میخواد. و دوباره تکرار شد. آدمی که هر کاری میکنی به حرفش بیاری و نمیشه و دره ای که قراره بیوفتی توش و هر تقلایی که میکنی ازش فراری نیست و در نهایت سکوت فرا تر از فریاد هر خواننده خوش صدایی روحتو خراش میده. توصیه نمی کنم بخونید که به هرکی گفتم بدش اومده حتی اگه ترجمه خوبش رو گیر آوردید شما هم احتمالا استثنا نیستید مگر این که میخواید خجالتی از جنس ترس رو حس کنید. دوسنت اگزو پری برای من پرواز شبانه هست بسیار فرا تر از شازده کوچولو، خلبان جنگ و زمین انسان ها که مفهوم زده به جنگ مفهوم رفته. البته فیلمی هم در 1933 ازش ساختن که دیدنش به دلیل تکنیک ضعیف به شدت خالی از لطفه.

reza sf ۰ ۳
نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.